ش = اعمال فشار (شکستن، له کردن، خردکردن، پاره کردن ووو)
خ = مرز، قلمرو
شخ/شح = http://billernstphotography.com/photographs/BrokenFence_small.jpg
شح/شخ = به عملکرد ایجاد خلل در چیزی یا امری دلالت دارد
قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ ﴿طه: ٦٦﴾
گفت: «بلكه شما بيندازيد.» پس ناگهان ريسمانها و چوبدستىهايشان، بر اثر سِحْرشان، در خيال او، [چنين] مىنمود كه آنها به شتاب مىخزند.
شحر/شخر = به عملکرد به خیال کشاندن افراد دلالت دارد.
قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ ﴿الأعراف: ١١٦﴾
گفت: «شما بيفكنيد.» و چون افكندند، ديدگان مردم را سحر كردند و آنان را به ترس انداختند و سحرى بزرگ در ميان آوردند.
در تشریح عملکرد سحر یادداشت قدیمی را تقریر کرده ام که دعوت می کنم آنرا مطالعه کنید. لینک