و اگر در آنچه بر تو نازل كرده‌ايم ترديد دارى، از آنها كه كتابهای پيش از تو را مى‌خوانند سؤال كن... ﴿سوره يونس: آیۀ ٩٤﴾

به پرسش و پاسخ از قرآن، انجیل و تورات خوش آمدید!

برای شرکت در پرسش و پاسخ ها از طریق گزینۀ عضویت در بالای سایت ثبت نام فرمایید. مطالعۀ قوانین سایت را فراموش ننمایید. با تشکر!

+1 امتیاز
فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ﴿٣٦﴾

چون [فرستاده‌] نزد سليمان آمد، گفت: آيا مرا به مال مدد مى‌دهيد؟ آنچه خدا به من عطا كرده بهتر است از آنچه به شما داده است. بلكه شما به هديه‌تان دلخوشيد

ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُم بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ﴿37﴾

به سوى آنها بازگرد كه قطعا سپاهيانى برسرشان مى‌آوريم كه در برابر آنها تاب ايستادگى نداشته باشند و از آن ديار به خوارى و زبونى بيرونشان مى‌كنيم
در عمومی بوسیله ی
برچسب گذاری دوباره بوسیله ی

1 پاسخ

+1 امتیاز
 
بهترین پاسخ

ابتدا به آیات فصل 4 از صحیفه اول پادشاهان پیرامون حکمت و پادشاهی سلیمان توجه فرمایید:

و خدا به سلیمان حکمت و فطانت از حد زیاده و وسعت دل مثل ریگ کناره دریا عطافرمود. 30 و حکمت سلیمان از حکمت تمامی بنی مشرق و از حکمت جمیع مصریان زیاده بود. 31 و از جمیع آدمیان از ایتان ازراحی و از پسران ماحول، یعنی حیمان و کلکول و دردع حکیم تربود و اسم او در میان تمامی امتهایی که به اطرافش بودند، شهرت یافت (صحیفه اول پادشاهان فصل 4 آیات 29 الی 31)

حال با تطبیق دادن آیات فصل 10 از صحیفه اول پادشاهان و قرآن کریم مشخص می شود که سلیمان بفضل الهی در زمان خود یک امپراطور جهانی بود، بگونه ای که ملکه سباء هنگام دریافت نامه هدهد و پیام "واتونی مسلمین" می دانسته که می بایست در برابر بزرگترین امپراطوری زمان، با سر تسلیم وارد گفتگو شود:

و چون ملکه سبا آوازه سلیمان رادرباره اسم خداوند شنید، آمد تا او رابه مسائل امتحان کند. 2 پس با موکب بسیار عظیم و با شترانی که به عطریات و طلای بسیار وسنگهای گرانبها بار شده بود به اورشلیم واردشده، به حضور سلیمان آمد و با وی از هر‌چه دردلش بود، گفتگو کرد. 3 و سلیمان تمامی مسائلش را برایش بیان نمود و چیزی از پادشاه مخفی نماند که برایش بیان نکرد. 4 و چون ملکه سبا تمامی حکمت سلیمان را دید و خانه‌ای را که بنا کرده بود، 5 و طعام سفره او و مجلس بندگانش را و نظام و لباس خادمانش را و ساقیانش وزینه‌ای را که به آن به خانه خداوند برمی آمد، روح در او دیگر نماند.  6 و به پادشاه گفت: «آوازه‌ای که درباره کارها وحکمت تو در ولایت خود شنیدم، راست بود.  7 اما تا نیامدم و به چشمان خود ندیدم، اخبار راباور نکردم، و اینک نصفش به من اعلام نشده بود؛ حکمت و سعادتمندی تو از خبری که شنیده بودم، زیاده است. 8 خوشابه‌حال مردان تو وخوشابه‌حال این بندگانت که به حضور تو همیشه می‌ایستند و حکمت تو را می‌شنوند. 9 متبارک بادیهوه، خدای تو، که بر تو رغبت داشته، تو را برکرسی اسرائیل نشانید. 10 از این سبب که خداوند، اسرائیل را تا به ابد دوست می‌دارد، تو رابر پادشاهی نصب نموده است تا داوری و عدالت را بجا آوری.»  11 و به پادشاه صد و بیست وزنه طلا وعطریات از حد زیاده و سنگهای گرانبها داد، ومثل این عطریات که ملکه سبا به سلیمان پادشاه داد، هرگز به آن فراوانی دیگر نیامد. 12 وکشتیهای حیرام نیز که طلا از اوفیر آوردند، چوب صندل از حد زیاده، و سنگهای گرانبها ازاوفیر آوردند. 13 و پادشاه از این چوب صندل، ستونها به جهت خانه خداوند و خانه پادشاه و عودها وبربطها برای مغنیان ساخت، و مثل این چوب صندل تا امروز نیامده و دیده نشده است.  14 و سلیمان پادشاه به ملکه سبا، تمامی اراده او را که خواسته بود داد، سوای آنچه سلیمان ازکرم ملوکانه خویش به وی بخشید. پس او بابندگانش به ولایت خود توجه نموده، رفت. (صحیفه اول پادشاهان فصل 10)

متن نامه ای که قرآن از آن یاد کرده:

أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿النمل: ٣١﴾

بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد.»

بنابراین، ملکه سباء راهی جز اطاعت و همراهی کردن با سلیمان که در آن زمان امپراطوری عظیم بوده نداشته است. 

بوسیله ی
انتخاب شده بوسیله ی
متشکرم، این موضوع آیا با " لا اکراه فی الدین " در تضاد نیست؟
سلیمان نه تنها نبی بود بلکه پادشاه "مسح" شده از جانب الله بود و ماموریت او این بود که بر اساس بماانزل الله (تورات) در بین مردم داوری و حکم نماید. او ابتدا قومی مشرک بنام قوم سباء را با نامه ای دعوت به  اسرائیل میکند اما ملکه این قوم در عوض برای او "رشوه" ارسال میکند و سلیمان نیز ایشان را با نیروهایی که در قصر خود دارد، گیج و مغشوش می کند تا اینکه ملکه سباء با پای خود به اسرائیل می آید!.... در هیچ کجای این داستان، سلیمان کسی را مجبور به اسلام آوردن نکرده است. لیکن قدرت خدادادی خود را برای انجام ماموریت "فاحکم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوی" استفاده کرده است. حتی اگر هم حمله ای نظامی به سباء میکرد باز هم از منظر "نبی" بودن و "پادشاه منصوب شده از جانب الله" و ماموریتی که داشت، با آیه لا اکراه متناقض نمی گردید.... در نهایت اینکه ما نباید خودمان را با سلیمان اشتباه بگیریم و احساس "خودسلیمان پنداری" داشته باشیم... او مستقیما از جانب الله منصوب به پادشاهی شد و در دوران ما دیگر چنین نصب و تاییدی وجود ندارد.
...