و اگر در آنچه بر تو نازل كرده‌ايم ترديد دارى، از آنها كه كتابهای پيش از تو را مى‌خوانند سؤال كن... ﴿سوره يونس: آیۀ ٩٤﴾
+3 امتیاز
تکلیف زنان مسلمان در بهشت چیست؟ برای خیلی ها جای سوال است که چرا در قرآن و اسلام از سرنوشت زنانی مسلمانی که به بهشت میروند سخنی به میان نیامده است!( مانند مردان ) علاوه بر ویژگی های عمومی بهشت . زنان مومنه ای که به بهشت میروند در آنجا قرار است چکار کنند؟ هیچ عقل سالمی نمی پذیرد که زنان مسلمان در این دنیا با تقوا وپاکدامن باشند به این خاطر که در آتش جهنم نسوزند وبعد به بهشت بروند در قرآن بارها اعلام شده در دنیای پس از مرگ ودر بهشت به مردان حوری های با کره وغلمان ارائه میشود آیا در بهشت به زنان مومنه هم تعدادی زیادی مردان قوی هیکل وبا اندام درشت ارائه میشود؟
در عمومی بوسیله ی
برچسب گذاری دوباره بوسیله ی

3 پاسخ

+2 امتیاز

سلام ... آنچه که برداشت بنده بوده از کلام وحی چه در مورد دستورات و قوانین دینی و چه در مورد وعده های بهشتی این است که الله متعال بیش از هرچیز تأمین دغدغه های مد نظر زن و مرد رو در دستیابی به یک زندگیه زیبا و توام با آرامش و رفاه را در دنیا و آخرت در نظر گرفته است .

مثلا در مورد دستورات دینی همانطور که می دانید اکثر دغدغه های خانم ها به شکل مستقیم یا غیر مستقیم با تامین مخارج زندگی تأمین می شود در نتیجه پروردگار بشکلی احکام مربوط به اجرای دستورات الهی را تنظیم می کند که زن و مرد متقابلا با پیاده سازی آنها در زندگی مشترکشان بتوانند دغدغه های یکدیگر را به نحوی صحیح پاسخ بدهند !

در مورد وعدهای بهشت غیر از بقول شما نعمتهای عمومی بهشت و اینکه زن و مرد هر دو از نعمت داشتن ازواج مطهر برخوردارند ، در آیه ۳۳ سوره نباء می فرماید : وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا

در ترجمه ی این آیه عبارتهای مختلفی بکار می برند از جمله حوریانی بسیار جوان و هم سن سال یا مثلا دخترانی نازپستان یا همنشین و ...

بنظرم می آید این آیه بیش از اینکه وعده ای برای تطمیع مردان بهشتی باشد اشاره به باقی ماندن زنان بهشتی در سنین طراوت و شادابی و زیبایی دارد که البته این هم از مهمترین دغدغه های زنان بشمار می آید!

بوسیله ی
خیلی ممنون من قانع نشدم ... چون تصور من این است که در بهشت قرار نیست زنان تحت سلطه هیچ مردی باشند ...و به فرض با پاداش الله به زنان بهشتی برای زیبا ماندن و جوان ماندن و با طراوت ماندن وسیله ارضای غرایز مردان بهشتی باشند .. شما اینطور فکر میکنید ..؟ ایا ایه ای دارید ؟
–2 امتیاز
اولاً که غلمان برای بهره‌برداری جنسی (مردان یا زنان) نیست و نقش آنها پذیرایی (همچون پیشخدمت رستوران) است.

دوم این که، قرآن همواره بهشتیان را مذکر خطاب کرده و برای آنها حور عین قرار داده است که موجوداتی مؤنث با ویژگی‌های خاص هستند. یکی از توجیهاتی که برای مردانه بودن بهشت قابل ارایه است این است که چون روح مجرد بوده و فاقد جنسیت است، در این جهان است که بنا بر نیاز، جسمی مردانه یا زنانه می‌گیرد. به عبارت دیگر، در جهان آخرت که نیازی به ازدواج و تشکیل خانواده وجود ندارد، لزومی ندارد که ارواح در قالب زن ظاهر شوند. یعنی این که، همگان مرد مبعوث شده و در بهشت مردانه بهره‌مند می‌شوند.
بوسیله ی
در آیات قرآن، تورات و انجیل چیزی تحت عنوان ارواح و اشباح وجود ندارد. لطفا با جستجو در خصوص "روح" در سایت با معنی کلمه روح و کارکرد آن در لسان وحی آشنا شوید.
در ضمن این ادعای شما که همگان مرد مبعوث میشوند ساخته و پرداخته شماست و در قرآن و تورات و انجیل هیچ آیه ای به این موضوع دلالت ندارد.
بنده صحبتی در مورد «اشباح» نکردم پس آن بخش منتفی است. لیکن دمیدن روح به جسم در قرآن تصریح شده است و اصولاً مرحله‌ی پایانی آفرینش آدم و‌ جنس انسان است. به بیان دیگر، آنچه دمیده شده است درست یا غلط روح نامگذاری شده است که در مرحله‌ی پایانی نیز استیفاء می‌شود.
در باب مردانه بودن بهشت نیز ضمن تشکر از اشکال جنابعالی، بنده با عنایت به این که همواره ضمایر مذکر برای بهشتیان استفاده شده است که انواع نعمت‌ها و از جمله حور برای‌شان فراهم است، عرض کردم که یک توضیح این است که همگان در جسم مردانه محشور بشوند.
ممنون می‌شوم اگر جنابعالی و دوستان دیگر، توضیح دیگری داشته باشند، استفاده کنیم.
دوست گرامی، همانطور که قبلا عرض کردم ما چیزی تحت عنوان "ارواح" که در زبان فارسی مصطلح است نداریم. در آیین اسلام چیزی تحت عنوان "مرحله پایانی آفرینش" نیز وجود ندارد. کلمه روح برای اولین بار در تورات مقدس بکار رفته و معنای آن در تورات و قران آمده و در این سایت قبلا پیرامون آن مفصل صحبت شده است. جستجو فرمایید. مطابق آیین اسلام، آدمی تنها "نفس" دارد. در ضمن قرار نیست برای توضیح شما پیرامون مذکر شدن همه نفوس در آخرت، بنده آیه بیاورم. این شما هستید که مدعی مذکر شدن همه بشر در آخرت هستید. پس شما برای ادعای تان آیه ارائه کنید. اگر قرار به اینجور استدلال باشد، بنده هم می توانم ادعا کنم که همه مونث می گردند!!! چرا که واژۀ نفس در همه آیات بصورت "مونث" بکار رفته است و اصلا آیه داریم که: وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ﴿ق: ٢١﴾  ‍‍!!!! ...... (و البته می دانم که این یک مغالطه است). در خصوص تذکیر و تانیث قبلا در این سایت مفصلا بحث شده، لطفا جستجو فرمایید.
ممنون از پاسخ.
در قرآن دمیدن روح در انسان چند بار آمده است: ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِه‏ (سجده 9)؛ فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ (حجر 29 و ص 72). بنابراین، نوعی روح در جسم انسان دمیده می‌شود.
در جایی هم داریم که «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً (اسراء 85)». بنابراین روح در حوزه‌ی «امر» قرار می‌گیرد. خداوند بین خلق و امر تمایز قائل شده است طبق شواهد زیر. در 54 اعراف می‌گوید: ... أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ. در آیاتی دیگر نیز دارد که «کن فیکون» در حوزه‌ی امر قرار دارد؛ إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (آل‌عمران 59). می‌گوید که عیسی را مانند آدم خلق کرد و سپس گفت باش و شد. نخست خلق کرده (اصولاً تدریجی) و در مرحله‌ای گفته است که بشود و شده است. این امر «کن فیکون» همان است که به نفخ روح تعبیر می‌شود. این که کن فیکون از سنخ امر است، در جاهایی اشاره شده است، از جمله: إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (یس 82) و نیز هُوَ الَّذي يُحْيي وَ يُميتُ فَإِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (غافر 68).

پس تا اینجا این گونه شد که دو مرحله‌ی خلق و امر وجود دارد؛ امر همواره پس از خلق است؛ امر حالت دفعی دارد بر خلاف خلق که تدریج دارد. در سوره‌ی حجر می‌فرماید: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ، وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ، وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ، فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ (26-29). مشابه این آیات را در سوره‌ی صاد داریم: إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طينٍ (71)، فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ (72). طبق این آیات انسان از خاک/گِل خلق شده ولی هنگامی که خداوند در آن روح دمیده است، دستور به سجده داده شده است. این مرحله‌ی دمیدن روح همان است که در 59 آل‌عمران تعبیر به «قال له کن فیکون» شده است. حتی عیسی هم که پرنده درست می‌کرده، در آن می‌دمیده تا زنده شود: وَ رَسُولاً إِلى‏ بَني‏ إِسْرائيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ ... (آل‌عمران 49).
قبلا در مورد تمامی این آیاتی که شما آورده اید، پرسش و پاسخ در همین سایت مطرح شده. لطفا در سایت جستجو کنید و دیدگاه های تان را ذیل سوال ها و پاسخ های مرتبط قرار دهید. الان در این پست که پیرامون "تکلیف زنان در بهشت" است، نباید بحث روح را پیش بکشید. خواهشا نظم سایت را رعایت کنید و فقط ذیل هر پست اظهارنظر مرتبط کنید. ممنون.
ممنون از تذکر. لیکن جنابعالی بحث را به روح کشاندید. تازه می‌خواستم مفصل در باب «نفس» هم بنویسم همین جا زیرا مطالبی هم در مورد نفس متذکر شده بودید. در هر صورت، مطالب مربوط به نفس را در بحث‌های پیشین می‌گذارم و برمی‌گردم اینجا تا نتیجه‌گیری کنم در مورد بحث اصلی.
0 امتیاز

هر توصیفی از بهشت و رستاخیز و به طور کلی عالم غیب در قرآن بر مبنای فهم بشری و تمثیلی است و مطابق آیات زیر باید از تأویل و تفسیر آنها و قیاس با مسائل این‌جهانی خودداری شود:

آیهٔ ۷ آل عمران (محکم و متشابه):  

«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد. پاره‌ای از آن، آیاتِ محکمات (نشانه‌های استوار) است که مادرِ کتاب‌اند و پاره‌ای دیگر، متشابهات (مانندها) هستند. پس کژدلان، متشابهات را برای فتنه‌جویی و تأویل‌گری پِیروی می‌کنند حال آنکه تأویلِ آن [همچون چگونگیِ بهشت که برای مردمِ جهانِ مادی درک‌پذیر نیست و در قیامت روشن می‌شود] را هیچ‌کس نمی‌داند مگر خداوند [.] و ریشه‌داران در دانش گویند: ایمان آوردیم که همگی از نزدِ پروردگارِ ماست. و یاد نمی‌کنند مگر خردمندان.»

آیهٔ ۲۶ بقره:  

«خدا شرم ندارد که داستانی [مَثَل] بزند؛ پشّه باشد یا فراتر از آن. پس آنان که ایمان آوردند، این را حقیقتی از نزدِ پرورندهٔ خویش دانند و آنان که کفر ورزیدند گویند که غَرَضِ خدا چه باشد از این داستان؟! خدا به آن داستان، بسیاری را گم‌راه می‌کند و بسیاری را راه می‌نمایاند. و گم‌راه نمی‌کند به آن مگر تباه‌کاران را.»  

بوسیله ی
بر اساس چه آیه ای می گویید که گزارشات قرآن در مورد بهشت و جهنم تمثیلی است؟ آیه ای اقامه کنید!
متن دو آیه را آوردم بعد می‌گویید بر اساس کدام آیه؟ به‌ویژه آیه ۷ آل عمران معروف به محکم و متشابه اگر بدون پیشفرض‌های روایی و تاریخی خوانده شود حقیقتی عیان است. وانگهی اگر همه آیات دیگر مربوط به بهشت را بخوانید اغلب با مزاج مردم ۱۴۰۰ سال پیش سازگار است ( آن هم نعمات ملموس این دنیا) و درک آیه ۷ آل عمران را درباره تأویل نکردن آیات متشابه آسان‌تر می‌کند.
...