برای ابطال اینگونه شبهات بهیچ وجه نیاز به دانستن زبان عربی نیست! کافیست به آیات روشن دیگر دقت کنید:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَىٰ ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَىٰ مِن ذَٰلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿المجادلة: ٧﴾
آيا ندانستهاى كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مىداند؟ هيچ گفتگوى محرمانهاى ميان سه تن نيست مگر اينكه او چهارمين آنهاست، و نه ميان پنج تن مگر اينكه او ششمين آنهاست، و نه كمتر از اين [عدد] و نه بيشتر، مگر اينكه هر كجا باشند او با آنهاست. آنگاه روز قيامت آنان را به آنچه كردهاند آگاه خواهد گردانيد، زيرا خدا به هر چيزى داناست.
ابتدا و میانه و انتهای آیه فوق تماما اثباتی کامل از دانایی الله است و تاکید کرده که الله هر آنچکه در زمین و آسمانها است و هر آنچکه بین انسانها است را می داند و در آخر تاکید کرده که او به همه چیز واقف و داناست. همه چیز شامل: گذشته، حال و آینده. پس یقینا الله آینده و گذشته را می داند و چه بسیار آیات قرآن در مورد آینده است (آیات ظهور قیامت و چگونگی حسابرسی) یا به شرح اخبار غیب از گذشته پرداخته است (داستان انبیاء و غیره). فلذا اساس طرح این شبهه که الله آینده را نمی داند با صدها آیه قرآنی در تخالف است.
در مورد آیات 65 و 66 سوره انفال:
در لسان وحی زمان وجود ندارد اما صرف و نحو نوشته شده توسط شیعه و سنی برای لسان وحی گذشته و حال و آینده ساخته است و لسان وحی را با ساختار زمان خطی ادبیات قصه نویسی یونان قیاس کرده است! این در حالی است که در لسان وحی تورات و انجیل و قرآن تمامی افعال بدون زمان بوده و در دو حالت تقسیم بندی می شوند:
1- افعالی که دلالت بر کار انجام شده دارند
2- افعالی که دلالت بر کار انجام نشده دارند
اما صرف و نحو شیعه این مفهوم فوق را کاملا از بین برده و زایل کرده است و بسیاری از افراد که تنها با استفاده از گرامر و صرف و نحو به بررسی قرآن می پردازند (و متاسفانه بررسی موضوعی قرآن را ترک کرده اند) دچار شبهات بسیاری می شوند که یک نمونه همین آیه 66 سوره انفال است.
عبارت "و علم ان فیکم ضعفا" در آیه 66 سوره انفال یک میان جمله یا بیانی معترضه است و فعل "علم" از نظر شیعه ماضی است و زمانی گذشته دارد لیکن از نظر کلام وحی این فعل بدون زمان است و در عوض به کاری انجام شده دلالت دارد. یعنی دانایی الله کاری قدیمی است و از قبل موجود بوده نه اینکه در مواجهه با مساله ای خداوند دانایی را کسب کرده باشد! اما از آنجا که زبان فارسی زبانی "زمان پایه" است و نمی توان گذشته و آینده و حال را از ساختار زبانی آن حذف نمود، پس مترجم بناچار و از روی ناچاری مجبور است که کار انجام شده را به فعلی که زمانش ماضی است ترجمه نماید:
هم اکنون الله از شما آنرا سبک گردانید، در حالیکه در شما ناتوانی یافت، بنابراین هرگاه یکصد نفر با استقامت باشند...
ترجمه فوق بالذات دارای هیچ اشکالی نیست اگر مخاطب آیات دیگر قرآن را که دلالت بر دانایی الله از گذشته و حال و آینده دارد مطالعه کرده باشد. با مطالعه ترجمه فوق متوجه می شویم که الله رعایت حال مسلمانان را کرده و برای شرح آن در جمله ای معترضه علت سبک گردانیدن بار مسلمانان را توضیح می دهد. تنها کسانی دچار کج فهمی از این آیه می شوند که با منطق "فارسی" آیه را فهم کنند در حالیکه ده ها آیه دیگر قرآن مبنی بر آگاهی الله از گذشته و حال و آینده وجود دارد که اگر کسی فهم کند دیگر راه شکل گیری اینگونه شبهات برای همیشه بسته می گردد.