با سلام:
توجه شما را به موارد ذیل جلب می کنم:
1) از نظر بررسی بنیان های خ+ل+ق، واژۀ חלק (خلق) به عملکرد جداکردن از راه انبساط و همچنین برعکس آن (یعنی چسباندن بوسیله انقباض) اشاره دارد. در تمامی آیات ذیل مشتقات חלק موجود هستند:
شبانگاه، او و ملازمانش، بر ایشان فرقه فرقه شده، ایشان راشکست داده، تا به حوبه که به شمال دمشق واقع است، تعاقب نمودند (تورات صحیفه پیدایش 14:15)
در آیه فوق فعل ויחלק (ویخلق) به جوخه جوخه شدن ترجمه شده است که همان عملکرد جدا شدن از یک بدنه و تبدیل شدن به جوخه های متعدد است.
و از بنیاسرائیل هفت سبط باقی ماندند، که هنوز ملک خود را تقسیم نکرده بودند (صحیفه یهوشوع 18:2)
در آیه فوق לו חלקו (لو خلقو) به تقسیم نکردن ترجمه شده است که همان جدانشدن و تخصیص داده نشدن ارث به اسباط است.
و غارت را تقسیم کرده، جانم از ایشان سیرخواهد شد (تورات صحیفه خروج 15:9)
در آیه فوق אחלק (اخلق) به تقسیم کردن ترجمه شده که باز به تکه تکه کردن و بخش بخش کردن غنیمت اشاره دارد.
نتیجه1) در لسان وحی "خلق" و مشتقات آن به وفور در آیات موجودند و به عملکرد عمومی جدا شدن (اعم از تکه تکه کردن، تقسیم کردن، بخش بخش کردن) چیزها از هم دلالت دارد.
2) در هیچ کتاب آسمانی (تورات، انجیل و قرآن) مفهومی بنام "آفرینش از هیچ" وجود ندارد!
الف) آیات فصل اول پیدایش تورات تابلوی آفرینش را با وجود آبهای عظیم و تاریکی به تصویر کشیده است و تورات در هیچ جا به عدم وجود یا نیستی یا آفرینش آب از نیستی و هیچ، قبل از آن،اصلا اشاره ای نفرموده است. با مطالعه این فصل ملاحظه می گردد که الله مرحله به مرحله همه چیز را از هم جدا می نماید. پس توجه شما را به آیات ذیل جلب می کنم:
الف-1) قصه کتب با وجود آب و تاریکی آغاز میگردد نه نیستی یا عدم یا هیچ:
... و تاریکی بر روی آبهای کثیر بود و روح خدا سطح آبها را فرو گرفت (تورات پیدایش 1:2)
... وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ﴿قرآن الأنبياء: ٣٠﴾
الف-2) الله نور را از تاریکی جدا می سازد:
و خداروشنایی را از تاریکی جدا ساخت (تورات پیدایش 1:3)
وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿قرآن النازعات: ٢٩﴾
الف-3) الله آبها را به دو بخش آبهای زیرین و آبهای بالا، جدا نموده یا تقسیم می کند:
و خدا گفت: «فلکی باشد در میان آبها و آبها را از آبها جدا کند.» و خدا فلک را بساخت وآبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا کرد. و چنین شد. و خدا فلک را آسمان نامید. و شام بود و صبح بود، روزی دوم (تورات پیدایش 1:6 تا 1:8)
الف-4) الله خشکی را از آبهای زیرین جدا ساخت و زمین خلق شد (از آبها جدا شد):
و خدا گفت: «آبهای زیر آسمان در یکجا جمع شود و خشکی ظاهر گردد (تورات پیدایش 1:9)
و مراحل بعدی خلقت نیز شامل جداشدن چیزها از یکدیگر است تا نوبت به خلقت انسان می رسد:
الف-5) الله انسان را از زمین جدا می سازد و او آدم نام می گیرد. جالب اینجاست که واژۀ אדמה (آدمه) به معنای خاک و زمین است که واژۀ آدم از همان می آید. یعنی آدم از زمین یا همان آدمه جدا شده است:
یهوه الله پس آدم را از خاک زمین بسرشت ... (تورات پیدایش 2:7)
نتیجه 2) در هیچ کتاب آسمانی آفرینش به معنای آفریدن از هیچ نیست. بلکه مطابق آیات، تمام مراحل آفرینش شامل جدا شدن چیزها از یکدیگر است و آغاز آفرینش نیز از آبهای کثیر بوده است نه از هیچ! سوال: پس این دیدگاه که آفرینش از هیچ رقم خورده است از کجا آمده است؟ پاسخ: از افسانه های یونانیان و رومیان و تفکر هلنی، ایرانی و عربی . تنها در این دیدگاه های فکری است که مفهوم انتزاعی "هیچ" وجود دارد. در حالیکه در کلام مقدس چنین مفهومی اساسا نیست در کتاب است!