و اگر در آنچه بر تو نازل كرده‌ايم ترديد دارى، از آنها كه كتابهای پيش از تو را مى‌خوانند سؤال كن... ﴿سوره يونس: آیۀ ٩٤﴾
+6 امتیاز
شما از چه ابزاری برای فهم قرآن و کتب من قبل استفاده میکنید؟
آیا غیر این است که برای فهم قرآن در ابتدا نیاز به ترجمه داریم و این ترجمه را از غیر قرآن میاموزیم؟
پس چگونه با تکیه بر این که قرآن و کتب من قبل به تنهایی کافیست بر این ترجمه ها اعتماد نسبی میکنیم و فهم خود از کتب را شروع میکنیم؟
آیا این خود دلیلی بر این نیست که برای فهم کتب به افراد و کتب دیگر نیازمندیم؟
در کلی و عمومی بوسیله ی
برچسب گذاری دوباره بوسیله ی

1 پاسخ

+4 امتیاز

1) لسان وحی، لسانی عربی یعنی "زبانی واضح" است .

2) واضح و آشکار بودن زبان وحی به آن معناست که هم در ساختار خرد (حروف و کلمات) و هم در ساختار کلان (پیام ها و اشارات) کلام مقدس ماهیتی عینی و ملموس دارد و با پدیده های عینی خلقت گره خورده است. پس واضح بودن لسان وحی به آن معناست که آن زبان بهیچ عنوان بر پایۀ انتزاع و خیال بنیان گذاشته نشده است:

الف: ساختار خرد، حروف و کلمات) 

1) در لسان واضح و آشکار وحی، حروف بنیان های سازندۀ معنا می باشند و لذا هر یک از حروف دارای ابر بسیطی از"عملکردها" است که به پدیده ای عینی در خلقت اشاره دارد. بعنوان مثال א "الف" به عنوان یک حرف به عملکرد تجمیع اشاره دارد که معاونت محوریت الفو (گاو نر) در دنیای عینی خلقت است. پس א در لسان تورات، انجیل و قرآن به عملکردهایی چون تالیف، الفت و ائتلاف و همچنین الف (هزاران هزار از تجمیع) اشاره دارد که همگی این عملکردها از یک مبنای عینی موجود در خلقت متولد شده اند.

2) از کنار هم قرار گرفتن معنای حروف، کلمات بوجود می آیند : ص، صل ، صلصال.... که برای فهم معنای کلمات می بایست تک تک حروف را معنی کرده و روی کاغذ بنویسیم. این بدان معنی است که برای رعایت کردن حق مطلب در ترجمه واژگان وحی، کلمات را عملا باید به صورت جملات در زبان فارسی شرح داد که مترجمین هیچ وقت چنین اصلی را رعایت نمی نمایند!  

ب: ساختار کلان، پیامها و آموزه ها)

در لسان وحی پیام ها و آموزه ها با عینیات خلقت گره خورده اند. لذا در ساختار کلان، پیام رسانی با استناد به عینیات خلقت صورت می پذیرد. بعنوان مثال در آیه ذیل، موضوع باطل بودن خواندن غیرالله با رجوع و استناد به یک مگس بیان شده که پدیده ای عینی در خلقت است.

اى مردم، مَثَلى زده شد. پس بدان گوش فرا دهيد: كسانى را كه جز الله صدا می زنید هرگز مگسى را نیافریده اند، هر چند براى [آفريدن‌] آن اجتماع كنند، و اگر آن مگس چيزى از آنان بربايد نمى‌توانند آن را بازپس گيرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.

3) لسان واضح و آشکار وحی، تعداد حروف وحی را مشخص نموده که برابر 22 عدد می باشد (مزامیر فصل 119)

4) مطابق فصل 11 صحیفه پیدایش از تورات، زبان بشریت تا پس از طوفان نوح زبانی واحد و مشترک بود که همان زبان آدم و حوا در باغ عدن و همان زبان واضح و آشکار تکلم خداوند با آدم و حوا می باشد. این زبان آشکار و واضح پس از ماجرای بابل و مغشوش شدن زبان، تنها در کلام وحی (تورات، انجیل و قرآن) ماندگار و محفوظ باقی می ماند. 

5) برای فهم کارکردها و عملکردهای حروف در لسان وحی بهیچ عنوان نمی توان از منبعی بغیراز لسان وحی استفاده نمود. چرا که در اینصورت از ماخذی انسانی استفاده شده که زبانی مغشوش و عاری از دستگاه مختصات پروردگار عالمیان است. 

نتیجه:

با توجه به موارد فوق ابزار فهم قرآن و کتب من قبل چیزی بغیر از آیات مکتوب (قرآن و کتب من قبل) و همچنین آیات مخلوق (عینیات خلقت) نمی باشد. آیات مخلوق موجود در قرآن و کتب من قبل، سر مبداء هرگونه شناسایی و جستجو در عالم عینیات است و برای جستجوی آیات مخلوق نیز باز به قرآن و کتب من قبل نیازمندیم (نه علوم تجربی یا غیرو که تولیدات انسانی است). 

بوسیله ی
...