ج = جابجا شدن
ن= انسان (همچنین مستمر)
خ= محدوده، مرز
جنح = جابجا شدن انسان در یک محدود (گستره، ساحت، میدان، جولانگاه)
وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿الشعراء: ٢١٥﴾
و بگشای ساحتت را برای کسی از مومنان که از تو تبعیت می کنند
وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ....﴿النساء: ١٠١﴾
و هنگامیکه به سفر رفتید پس بر شما محدودیتی نیست که از صلات کم نمایید چنانچه بیم دارید که کسانیکه کافر شده اند شما را در دردسر اندازند
در مورد آیه 1 و 2 سوره فاطر:
بنظر من در آیه 1 سوره فاطر که در آن ملائک به عنوان فرستاده شده معرفی شده اند، عبارت اولی اجنحه (صاحب ساحت و محدوده) به کیان یعنی حوزه پادشاهی و قدرت ملائکه اشاره دارد و عبارت "مثنی و ثلث و رباع" به همراهی دوتایی، سه تایی، چهارتایی ملائکه اشاره دارد. حال اگر آیه بعد یعنی آیه 2 سوره فاطر را نیز مطالعه کنیم داریم:
مَّا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿فاطر: ٢﴾
آنچه الله بگشاید برای مردم از باب رحمت پس هیچ بازدارنده ای وجود ندارد برای آن و آنچه الله بازبدارد پس هیچ فرستاده شده ای بعد از آن برای آن نیست در حالیکه او مقتدر و حکیم است
بنظر من این آیه تاکید می کند که اگرچه ملائکه "اولی اجنحه" می باشند اما این الله است که مفتح باب رحمت یا قفل کننده این ابواب است و اگر الله بابی را ببندد هیچ اولی اجنحه ای نمی توان آنرا بگشاید. بعبارت دیگر بنظر من آیه 2 سوره فاطر به مخاطب تفهیم می کند که ملائک صرفا کارگزاران الله می باشند.
لازم به ذکر است که از دیدگاه قرآن کریم، ملائکه در هنگام نزول به شمایل انسان تبدیل می شوند:
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَّجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِم مَّا يَلْبِسُونَ ﴿الأنعام: ٩﴾
و اگر آن را فرشته ای قرار دهیم آنرا مردی قرار خواهیم داد و بر آن شمایل و لباسی را که ایشان را پوشانیده می پوشانیم
بنابراین تصور این موضوع که الله "بال" ایشان را در آیه 1 سوره فاطر مد نظر داشته باشد دارای قرینه نیست.