با توجه به اینکه در آیه قبل (47) کلمه کتاب دو بار و هر بار در اشاره به وحی بکار رفته و با توجه به ضمیر "هو" در آیه بعد (49) و با توجه به اشاره کلمه کتاب در آیه (51) به وحی الهی، کاملا مشخص است که منظور از کتاب در آیه 48 همان کلام نازل شده از سوی الله است و منظور از خطاطی نکردن آن، صرفا عدم کتابت وحی می باشد و این آیه هیچ ارتباطی به بی سوادی محمد نبی ندارد. بلکه برعکس:
در قرآن به صراحت اشاره شده که کافران به واسطه کتابت کلام وحی و املای آن به محمد انگ اسطوره نویسی می زدند. این به تنهایی اثبات می کند که کتابت وحی به دست خود محمد نبی صورت پذیرفته و نه فردی غیر، به طوری که محمد نبی بواسطه کتابت و املای وحی متحمل زخم زبان های دیگران می گردیده:
وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَىٰ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿الفرقان: ٥﴾
و گفتند افسانه های پیشینیان است که آنها را کتابت کرده پس آن بر او صبح و شب املاء میشود
پس محمد نبی بهیچ وجه بی سواد نبوده بلکه همانطور که در آیات دیگر فرموده او صرفا از کلام وحی و کتاب های پیشین بی اطلاع بوده است.
فی الواقع محمدی که در قرآن به تصویر کشید ه شده با محمد بی سوادی که شیعه و سنی آنرا ساخته زمین تا آسمان تفاوت دارد.