גבר (جبر) در لسان تورات و صحف انبیاء به عملکرد "غالب آمدن" و "چیره شدن" دلالت دارد:
רגלי חסידו חסידיו ישמר ורשעים בחשך ידמו כי לא בכח יגבר איש (کتاب اول ساموئل نبی فصل 2 آیه 9)
پایهای مقدسین خود را محفوظ میدارد. اماشریران در ظلمت خاموش خواهند شد، زیرا که انسان به قوت خود غالب نخواهد آمد.
در لسان قرآن نیز همان عملکرد را به "زورمند" ترجمه می کنند:
قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىٰ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ ﴿المائدة: ٢٢﴾
گفتند: «اى موسى، در آنجا مردمى زورمندند و تا آنان از آنجا بيرون نروند ما هرگز وارد آن نمىشويم. پس اگر از آنجا بيرون بروند ما وارد خواهيم شد.»
قرآن در آیه ای موسی را نیز به جبار بودن متهم کرده است که بر اساس آیات قبل منظور "قلدری" و "بزن بهادری" اوست:
فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَن يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَّهُمَا قَالَ يَا مُوسَىٰ أَتُرِيدُ أَن تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِن تُرِيدُ إِلَّا أَن تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَن تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ ﴿القصص: ١٩﴾
و چون خواست به سوى آنكه دشمن هر دوشان بود حمله آورد، گفت: «اى موسى، آيا مىخواهى مرا بكشى چنانكه ديروز شخصى را كشتى؟ تو مىخواهى در اين سرزمين فقط زورگو باشى، و نمىخواهى از اصلاحگران باشى.»
همانطور که اشاره کردید یکی از اسماء یا عملکردهای پروردگار جباریت اوست که در آیه ذیل اشاره شده است:
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿الحشر: ٢٣﴾
که منظور "قدرتمند" بودن پروردگار است.
در صحیفه اشعیاء نبی نیز یهوه به جبار مشهور است و در پایان آیه به "غلبه کننده" مسمی شده است:
יהוה כגבור יצא כאיש מלחמות יעיר קנאה יריע אף יצריח על איביו יתגבר (صحیفه اشعیاء فصل 42 آیه 13)
یهوه مثل جبار بیرون میآید ومانند مرد جنگی غیرت خویش را برمی انگیزاند. فریاد کرده، نعره خواهد زد و بر دشمنان خویش غلبه خواهد نمود
نتیجه: در کل لسان وحی، پروردگار به جبار مسمی شده است و این به معنای "غلبه کننده" بودن اوست. جبار بودن پروردگار، ربطی به فلسفه مهمل "جبر و اختیار" که از بطن فلسفه کافرانه یونان تراوش کرده است ندارد و این کلمه را باید صرفا در محدوده کلام وحی (قرآن و کتب من قبل) فهم کرد.