ر = راس هر چیز
ح/خ = محدوده/مرز، فصل مشترک دو چیز
رخ = فاصلۀ دو نقطه، پیمودن از مبداء به مقصد
رخ/ح در لغت به معنای هر چیزی است که راه ، طریق و روال مشخصی را طی نماید.
روح = آنچکه طریق را ثابت(واو) می گرداند.
وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ ﴿النحل: ٦﴾ .... برای چرا و حرکت دادن چهارپایان بکار رفته است.
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ ﴿ص: ٣٦﴾ ... برای باد و حرکت باد (مسیر مشخص باد) بکار رفته است.
...وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ...﴿البقرة: ٢٥٣﴾ ... برای آنچکه انسان را در طریق الله ثابت می گرداند بکار رفته است.
ترجمۀ روح در آیۀ ﴿ص: ٧٢﴾ عبارت است : فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿ص: ٧٢﴾
پس چون او را شکل دادم و قرار دادم در او از (راه، منش، طریقت) خودم پس به آن سجده نمایید.
که در آیات 7 و 8 سورۀ شمس بخوبی به این مساله اشاره شده است:
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا
ملاحظه می شود که منظور از قرار داده شدن طریقت در انسان، همان الهام شدن تقوا و فجور در نفس انسان است.
پس روح در قرآن به هیچ عنوان بعنوان اشباح و ارواح بکار نرفته است و روح در لغت به معنای طریقت است.