قسمت دوم پاسخ
ج) زن فالگیر با یک سوال کوچک مشتری خود را مجددا تخلیه اطلاعاتی میکند:
و سموئیل به شاول گفت: «چرا مرابرآورده، مضطرب ساختی؟» شاول گفت: «درشدت تنگی هستم چونکه فلسطینیان با من جنگ مینمایند و خدا از من دور شده، مرا نه به واسطه انبیا و نه به خوابها دیگر جواب میدهد، لهذا تو راخواندم تا مرا اعلام نمایی که چه باید بکنم.» (صحیفه اول سموئیل فصل 25 آیه 15)
خوب در آیات فوق دقت کنید که چطور یک سوال چند کلمه ای، باعث می شود که شائول مضطرب، اطلاعات کاملی از شرایط خود را به زن تقدیم کند و زن فالگیر نیز عینا همان اطلاعات را پردازش کرده به شائول برمیگرداند.
د) زن فالگیر اخبار قدیمی را به شائول مجددا اطلاع میدهد و توان هیچ پیشگویی درستی را ندارد:
سموئیل گفت: «پس چرا از من سوال مینمایی و حال آنکه خداوند از تو دور شده، دشمنت گردیده است. 17 و خداوند به نحوی که به زبان من گفته بود، برای خود عمل نموده است، زیراخداوند سلطنت را از دست تو دریده، آن را به همسایه ات داود داده است. 18 چونکه آوازخداوند را نشنیدی و شدت غضب او را برعمالیق به عمل نیاوردی، بنابراین خداوند امروزاین عمل را به تو نموده است. 19 و خداونداسرائیل را نیز با تو بهدست فلسطینیان خواهدداد، و تو و پسرانت فردا نزد من خواهید بود، و خداوند اردوی اسرائیل را نیز بهدست فلسطینیان خواهد داد.» (صحیفه اول سموئیل فصل 25 آیه 16 الی 19)
* بخش اول حرف های زن فالگیر که به دروغ از جانب سموئیل بیان میشود اخباری است قدیمی که همه اسرائیل آنرا از قبل می دانند. بعنوان مثال در فصل 16 کتاب اول ساموئیل به این موضوع اشاره شده بود و شائول خود از قبل می دانست که یهوه او را از سلطنت خلع نموده است لیکن علاقه او به سلطنت و حسادت به داوود سبب شد که او کلام الله را نپذیرد و به سلطنت بچسبد:
و خداوند به سموئیل گفت: «تا به کی تو برای شاول ماتم میگیری چونکه من اورا از سلطنت نمودن بر اسرائیل رد نمودم. پس حقه خود را از روغن پر کرده، بیا تا تو را نزد یسای بیت لحمی بفرستم، زیرا که از پسرانش پادشاهی برای خود تعیین نمودهام (صحیفه اول سموئیل فصل 16 آیه 1)
** بخش دوم حرف های فالگیر نیز پیشگویی هایی صد در صد غلط است:
1) شائول به همراه فرزندانش کشته نشد! چرا که پسر چهارم شائول حتی دو سال حکومت نمود و مدت ها بعد توسط خیانت سرداران خود کشته شد. پس آن ادعای زن فالگیر که شائول و فرزندانش همگی فردا پیش سموئیل خواهند بود صد در صد پیشگویی غلط و صرفا برای مشتری مداری بود:
و ریکاب و بعنه، پسران رمون بئیروتی روانه شده، در وقت گرمای روز به خانه ایشبوشت داخل شدند و او به خواب ظهر بود. 6 پس به بهانهای که گندم بگیرند در میان خانه داخل شده، به شکم او زدند و ریکاب و برادرش بعنه فرارکردند. 7 و چون به خانه داخل شدند و او بربسترش در خوابگاه خود میخوابید، او را زدند وکشتند و سرش را از تن جدا کردند و سرش راگرفته، از راه عربه تمامی شب کوچ کردند. 8 و سرایشبوشت را نزد داود به حبرون آورده، به پادشاه گفتند: «اینک سر دشمنت، ایشبوشت، پسرشاول، که قصد جان تو میداشت. و خداوندامروز انتقام آقای ما پادشاه را از شاول و ذریهاش کشیده است.» (صحیفه دوم سموئیل فصل 4 آیات 5 تا 8)
2) آیا سموئیل که پیامبری صالح بود با شائول که پادشاهی نابکار بود اینطور صحبت میکند؟
و تو و پسرانت فردا نزد من خواهید بود (کتاب اول سموئیل فصل 28)
آیا صالحینن و نابکاران پس از مرگ نزد هم جمع می شوند؟!! پاسخ: البته که خیر. بنابراین زن فالگیر صرفا از روی مشتری مداری چنین پیشگویی های صد من یک غازی را تحویل مشتری خود می دهد.
3) با مطالعه فصول بعد و آیات بعد از این مکالمات مشخص می شود که "فردا" هیچ اتفاقی نیفتاده است و جنگ فلسطینیان با اسرائیل و کشته شدن شائول و بخشی از فرزندانش چند روز بعد و "نه فردا" اتفاق افتاده است:
و تو و پسرانت فردا نزد من خواهید بود (کتاب اول سموئیل فصل 28)
نتیجه
زن فالگیر فصل 28 کتاب اول سموئیل کسی نیست جز یک حقه باز حرفه ای که با تخلیه اطلاعاتی مشتری مستاصل و درمانده خود، برای وی یک تئاتر بازی میکند و مجموعه ای اخبار قدیمی و پیشگویی های دروغین صد من یک غاز را به مشتری تحویل می دهد. اما طوری وانمود میکند که با عالم مردگان در ارتباط است تا بدین روش پولی را به جیب بزند. قرآن در خصوص صدا زدن مردگان و سوال کردن از مردگان می فرماید:
وَٱلَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْـًۭٔا وَهُمْ يُخْلَقُونَ أَمْوَٰتٌ غَيْرُ أَحْيَآءٍۢ ۖ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿النحل: ٢١ و 22﴾
و كسانى را كه جز الله صدا می زنند چيزى نمىآفرينند در حالى كه خود آفريده مى شوند مردگانند نه زنده، و نمىدانند كِى برانگيخته خواهند شد
پایان پاسخ----