و اگر در آنچه بر تو نازل كرده‌ايم ترديد دارى، از آنها كه كتابهای پيش از تو را مى‌خوانند سؤال كن... ﴿سوره يونس: آیۀ ٩٤﴾
+4 امتیاز

*در سوره محمد آیه ۴ شاهد این متن هستیم 

فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿۴﴾

پس چون با كسانى كه كفر ورزيده‏ اند برخورد كنيد گردنها[يشان] را بزنيد تا چون آنان را [در كشتار] از پاى درآورديد پس [اسيران را] استوار در بند كشيد سپس يا [بر آنان] منت نهيد [و آزادشان كنيد] و يا فديه [و عوض از ايشان بگيريد] تا در جنگ اسلحه بر زمين گذاشته شود اين است [دستور خدا] و اگر خدا مى‏ خواست از ايشان انتقام مى ‏كشيد ولى [فرمان پيكار داد] تا برخى از شما را به وسيله برخى [ديگر] بيازمايد و كسانى كه در راه خدا كشته شده‏ اند هرگز كارهايشان را ضايع نمى ‏كند (۴)

خب سوال بنده درباره این گردن زدن کافران و منت نهادن برای ضعیف کردن دشمن و پیروزی بر آنان است، که یعنی واقعا خدایی که قرآن را فرستاده و خالق تمامی خوبی ها و دوستی ها و عشق و محبت هاست باید بندگان صالح خویش را سفارش به اینگونه کار ها بکند ؟! یعنی خداوند خوبی ها هیچ راه بهتری را سراغ نداشت البته در ادامه در همین آیه است که میگوید می خواهد مسلمانان را با جهاد امتحان کند ولی آیا این امتحان لایق چنین معلمی است که خود را خدای خوبی ها معرفی کرده است؟! 

*لطفا جواب ها، اضافه کردن معانی یا کلمات به قرآن نباشد یا از قواعد های پیچ در پیچ عربی برای خفه کردن سوال استفاده نکنید 

در عمومی بوسیله ی
برچسب گذاری دوباره بوسیله ی

2 پاسخ

+2 امتیاز

قانون اول مطالعه هر کتابی، مخصوصا تورات و انجیل و قرآن آن است که ابتدا باید تمامی آیات و سوره ها مورد مطالعه قرار گیرد تا امکان ارائه تحلیل جامع پیرامون یک موضوع فراهم آید. با مطالعه آیات سوره های مختلف قرآن پیرامون حرب و قتال با کافران مشخص می شود که اقدام به حرب و قتال با کافران تنها در موارد ذیل حلال و جایز شمرده شده و غیر از آن حرام و تعدی از کلام وحی است:

الف) اگر کفار به مسلمانان حمله نظامی کنند مسلمین موظف به قتال هستند.

ب) اگر کفار مسلمانان را از دیارشان اخراج کنند مسلمین موظف به قتال هستند

ج) اگر کسانی با کفار در اخراج مسلمانان همدستی کنند مسلمین موظف به قتال به این گروه می باشند

تمامی موارد فوق در آیه 8 و 9 سوره ممتحنه یکجا بیان شده و تاکید شده که غیر از آن تخطی از کلام وحی است:

لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَىٰ إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ ۚ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (ممتحنه 8 و 9)

[اما] الله شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكرده‌اند، باز نمى‌دارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد، زيرا الله دادگران را دوست مى‌دارد. فقط الله شما را از دوستى با كسانى باز مى‌دارد كه در [كار] دين با شما جنگ كرده و شما را از خانه‌هايتان بيرون رانده و در بيرون‌راندنتان با يكديگر همپشتى كرده‌اند. و هر كس آنان را به دوستى گيرد، آنان همان ستمگرانند

بنابراین، در فهم دیگر آیات مرتبط با مساله حرب و قتال با کافران باید این دستورات موجود در سوره ممتحنه نیز همواره لحاظ گردد. به زبان ساده قرآن، اجازه قتال با کافرانی که با مسلمین جنگ نکرده یا ایشان را از دیارشان اخراج نکرده اند یا در اخراج ایشان همدستی نکرده اند را به احدی از مومنین نداده است. بلکه قرآن صریحا به مومنین دستور داده که باید با کافرانی که تجاوز و تعدی نمیکنند جانب قسط یعنی عدالت را کاملا رعایت کنند. 

البته در سوره های دیگر قرآن نیز عین همین دستور بیان شده است که بارزترین آن در ابتدای سوره توبه است:

 أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَّكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿التوبة: ١٣﴾

چرا با گروهى كه سوگندهاى خود را شكستند و بر آن شدند كه فرستاده [خدا] را اخراج كنند، و آنان بودند كه نخستين‌بار [جنگ را] با شما آغاز كردند، نمى‌جنگيد؟ آيا از آنان مى‌ترسيد؟ با اينكه اگر مؤمنيد خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد.

آیه 13 سوره توبه دقیقا مشخص کرده که کافران 2 شرط مهم را زیرپا گذاشتند: 1) رسول را از شهرش اخراج کردند و 2) آغازگر حرب و جنگ بودند. از اینروست که پروردگار به مومنین دستور قتال را داده است.

نتیجه

تکلیف یک مسلمان مشخص است: او تنها با در نظر گرفتن یکی از 3 شرط فوق که در کلام الهی آمد، مجوز قتال و حرب با کافران را دارد. اما مشکل اینجاست که کافران به هیچ کتابی اعتقادی ندارند و از اینروست که یا دائما در صدد حمله به مسلمین هستند یا میخواهند مسلمین را از دیارشان اخراج کنند یا در حال همدستی و توطئه جهت اخراج آنها می باشند. پس بهتر است کافران اول برای خود کتابی را دست و پا کنند تا اول تکلیف خودشان را در زندگی بدانند بعد برای مسلمین خط و نشان بکشند!

در ضمن پیشنهاد می شود که به پادکست (گفتگوی صوتی) که اختصاصا در همین زمینه تهیه شده رجوع کنید و بحث مفصل مربوطه را گوش دهید: پادکست جنگ و قتال در قرآن کریم

بوسیله ی
+1 امتیاز

سلام

با درنظر گرفتن پاسخ قبل ودر ادامه آن ابتدا عرض کنم که پس ازشنیدن پادکست مربوطه همانند همین سوال تک تک آیات قتال موردنظرتان را بصورت سوالی جداگانه مطرح کنید تا پاسخ داده شود(البته اگر هنوز شبهه ای باقی مانده بود).

واما درمورد هرموضوعی ابتدا باید دقت کنیم که تمامی آیات راباهم بررسی کنیم و نکته دیگر اینکه بسیاری از احکام مانند همین احکام  قتال بصورت محکم بیان نشده اند ومتشابه اند ودرغالب شرح داستان عنوان شده وحالت روایت گونه دارند و شرح حال پیامبر ویارانش میباشند ازجمله همین آیه ۴سوره محمد که مخاطبینش پیامبر ویارانش هستند اما باید ببینید که چرا همچین دستوری به آنها داده شده

وقضیه ازچه قرار بوده است.

قدم اول وتوصیه من به شما این است که دو سوره انفال وتوبه راپشت سرهم بدون هیچ پیش فرضی مطالعه کنیدتا هم درحال وهوای آن دوران قرار بگیرید وهم ببینید که پیامبر ویارانش طبق آیات چه سرگذشتی داشته اند.

بامطالعه این دوسوره متوجه میشوید که

پیامبر ابتدا درشهر مسجدالحرام شروع به تبلیغ دین وخواندن آیات الهی میکند اما پس ازگذشت مدتی یهودیان و مشرکان اقدام به اذیت وآزار او وکشتن یارانش میکنند که سرانجام منتج به اخراج نبی ویارانش ازآن شهر میشود و حالا دیگر کفار ومشرکان متولی مسجدالحرام شده اند وازهمه مهمتر که راه مومنان به آنجا رابسته ومانع عبادت کردن آنها درمکان مقدسشان میشوند یعنی  صدازسبیل الله میکنند.

حال پس ازآنکه محمد ویارانش درشهر جدید مستقر شدند الله به آنها دستور میدهد تا با کفار مقاتله کرده و هم خانواده خود را ازچنگالشان نجات دهند وهم اینکه راه مسجدالحرام را باز کنند.

بعنوان مثال شما مسلمانان میانمار را درنظر بگیرید که با چه وضعیتی کشته واز دیارشان آواره شدند حال اگر برای انتقام وبرگشت به دیار خود وارد جنگ شوند ،، آیا میتوان ایرادی به آنها وارد نمود؟؟؟؟

واما با درنظرگرفتن این مقدمه وارد بررسی آیه ۴سوره محمد میشویم:

[47:4] فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ

این آیه دستورالعمل جنگ با کفار را بیان میکند نه دگراندیشان وبه نوعی آموزش نظامی است. اثبات این مدعا آیه ۱ همین سوره است 

که تعریف دقیقی از الذین کفروا به ما میدهد.لطفا دقت کنید:

محمد:1
الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ 
آنهائی كه حق را انكار كردند و مردم را از راه خدابازداشتند، خدا تلاش‌هاشان را به تباهی كشاند. 

میبینیم که الذین کفروا همان کسانی اند که با فتنه واخراج مسلمانان راه مسجدالحرام را بسته اند وصد ازسبیل الله میکنند

ومطلقا سخنی از دگراندیشان نیست.به این نکته هم دقت کنید که هرگاه واژه کفر درآیات بکار رفته زمینه آن کفر(انکار) هم بیان شده وبا دقت درآیات میشود دریافت که منظور ازکافر چه کسی است.

حال وارد خود آیه چهارم میشویم:

با توجه به بکار رفتن واژه حرب درآیه وتصویری که کل آیه به ما میدهد حتی یک کودک ۵ساله نیز میفهمد که این آیه شرایط جنگی را توصیف میکند نه یک حالت عادی را والله بسان یک فرمانده نظامی که دستور میدهدسر دشمن را هدف بگیرید،دستور ضربه برگردن دشمن رامیدهد تا اینکه جنگ فروکش کند و درادامه نیز میفرماید اسیران را یا بامنت یا با فدیه  آزادکنید. میبینیم که تماما آموزش نظامی است 

وبدیهی است که هیچیک از فرماندهان نظامی دستور ماچ وبوسه بر صورت دشمن درمیدان نبرد را صادر نمیکنند.

 

بوسیله ی
ویرایش شده بوسیله ی
بسیار عالی
...