در لسان وحی عملکرد زناکار و مشرک یکسان است. چرا که هر دو عقد و پیمان خود را پایمال کرده و خیانت نموده اند. ز اینرو کتاب مقدس از مشرک شدن اسرائیل و ساختن ضریح برای اسامی چون بعل، مولخ و غیره به زناکاری یاد کرده است. یعنی مشرک شدن اسرائیل را زناکاری او نام داده است:
و خداوند در ایام یوشیا پادشاه به من گفت: «آیا ملاحظه کردی که اسرائیل مرتد چه کرده است؟ چگونه به فراز هر کوه بلند و زیر هردرخت سبز رفته در آنجا زنا کرده است؟ 7 و بعداز آنکه همه این کارها را کرده بود من گفتم نزد من رجوع نما، اما رجوع نکرد و خواهر خائن اویهودا این را بدید. 8 و من دیدم با آنکه اسرائیل مرتد زنا کرد و از همه جهات او را بیرون کردم وطلاق نامهای به وی دادم لکن خواهر خائن اویهودا نترسید بلکه او نیز رفته، مرتکب زنا شد. 9 وواقع شد که بهسبب سهل انگاری او در زناکاریش زمین ملوث گردید و او با سنگها و چوبها زنانمود. 10 و نیز خداوند میگوید: با وجود این همه، خواهر خائن او یهودا نزد من با تمامی دل خود رجوع نکرد بلکه با ریاکاری.» (صحیفه ارمیا فصل 3 آیات 6 تا 10)
به نمونه دیگر همین تمثیل در صحیفه حزقیال توجه فرمایید:
ونجاتیافتگان شما در میان امتها در جایی که ایشان را به اسیری بردهاند مرا یاد خواهند داشت. چونکه دل زناکار ایشان را که از من دور شده است خواهم شکست و چشمان ایشان را که در عقب بتهای ایشان زنا کرده است - پس خویشتن را بهسبب اعمال زشتی که در همه رجاسات خودنمودهاند مکروه خواهند داشت. 9 و خواهنددانست که من یهوه هستم و عبث نگفتم که این بلارا بر ایشان وارد خواهم آورد (صحیفه حزقیال فصل 6 آیات 8 و 9)پ
قابل توجه است که در فراز دیگری از کتاب مقدس، آفریدگار خود را به "شوهر" بنی اسرائیل تشبیه نموده بطوریکه بنی اسرائیل بعنوان زن، پیمان و میثاق خود را با شوهر خود شکسته و درعقب خدایان دیگر، مشرک شده و زنا نموده اند:
زیرا که آفریننده تو که اسمش یهوه صبایوت است شوهر تو است. وقدوس اسرائیل که به خدای تمام جهان مسمی است ولی تو میباشد. 6 زیرا خداوند تو را مثل زن مهجور و رنجیده دل خوانده است و مانندزوجه جوانی که ترک شده باشد. خدای تو این را می گوید. 7 زیرا تو را به اندک لحظهای ترک کردم اما به رحمت های عظیم تو را جمع خواهم نمود (صحیفه اشعیاء فصل 54 آیات 5 تا 7)
قرآن کریم نیز در سوره نور همین تمثیل را بار دیگر متذکر می شود و می فرماید که کارکرد و خباثت مشرک و زناکار یکسان است و از اینروست که مشرک یا باید با مشرک یا با زناکار ازدواج نماید، چرا که تنها این دو قسم بواسطه شکستن میثاق با شوهران خود هم شان هم می باشند:
الزَّانِي لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴿النور: ٣﴾
مرد زناكار، جز زن زناكار يا مشرك را به همسرى نگيرد، و زن زناكار، جز مرد زناكار يا مشرك را به زنى نگيرد، و بر مؤمنان اين حرام گرديده است.
بوضوح مشاهده می شود که قرآن و عهدعتیق تمثیلی یکسان از شرک و زناکاری را ارائه کرده اند بطوریکه کلمه זנה (زنه) در لسان عهدعتیق هم به معنای مشرک و هم معنای زناکاری دلالت دارد.