و اگر در آنچه بر تو نازل كرده‌ايم ترديد دارى، از آنها كه كتابهای پيش از تو را مى‌خوانند سؤال كن... ﴿سوره يونس: آیۀ ٩٤﴾
+3 امتیاز

با توجه به آیات زیر آیا خدا جسم است که غیر از آثار و پی او(قفا) خودش نیز دیده شود؟

۲۰و گفت، روی مرا نمی‌توانی دید، زیرا انسان نمی‌تواند مرا ببیند و زنده بماند. ۲۱و خداوند گفت، اینک مقامی نزد من است. پس بر صخره بایست. ۲۲و واقع می‌شود که چون جلال من می‌گذرد، تو را در شکاف صخره می‌گذارم، و تو را به دست خود خواهم پوشانید تا عبور کنم. ۲۳پس دست خود را خواهم برداشت تا قفای مرا ببینی، اما روی من دیده نمی‌شود. (تورات صحیفه خروج فصل 33 آیات 20 تا 23)

در تورات و عهدعتیق بوسیله ی
برچسب گذاری دوباره بوسیله ی

1 پاسخ

+2 امتیاز

در مورد قفای خداوند قبلا در این پست پاسخ داده شده است. اما همانطور که در فراز مورد سوال آورده شده، آیه تورات می فرماید:

... زیرا انسان نمی‌تواند مرا ببیند و زنده بماند... (تورات صحیفه خروج فصل 33 آیه 20)

بنابر آیه فوق، هیچ انسانی نمی تواند خدا را ببیند و زنده بماند! 

بحث: 

توجه کنید که آیه فوق، یک گزارۀ فلسفی نیست که با "بازی های کلامی" بخواهیم استنتاج های دیگر را بدان وصل کنیم. این آیه ای از آیات وحی است و باید "در کنار آیات دیگر" فهم گردد. ابزار منطق، محلی برای عرضه اندام در بحث متکی بر آیات را ندارد. 

چند مثال:

وَالْمَلَكُ عَلَىٰ أَرْجَائِهَا وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ ﴿الحاقة: ١٧﴾

و فرشتگان در اطراف اند، و عرش پروردگارت را آن روز، هشت حمل میکنند 

آیه فوق فرموده که عرش خداوند را فرشتگان حمل میکنند. آیا پس باید ادعا کرد که خداوندی که روی عرش می نشیند و عرشش را حمل میکنند، جسم است؟

الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿غافر: ٧﴾

كسانى كه عرش را حمل مى‌كنند، و آنها كه پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‌گويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويده‌اند طلب آمرزش مى‌كنند: «پروردگارا، رحمت و دانش [تو بر] هر چيز احاطه دارد؛ 

یا حتی آیات دیگری وجود دارد که پروردگار در روز قیامت با انسان ها تکلم میکند:

إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَٰئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿آل‌عمران: ٧٧﴾

كسانى كه پيمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچيزى مى‌فروشند، آنان را در آخرت بهره‌اى نيست؛ و الله روز قيامت با آنان سخن نمى‌گويد، و به ايشان نمى‌نگرد، و پاكشان نمى‌گرداند، و عذابى دردناك خواهند داشت.

مگر بر اساس آیه فوق نمی توان ادعا کرد که خداوندی که سخن میگوید و دارای صدا است یا نگاه میکند، جسم نیست؟ 

راه حل: 

برای پاسخ به اینگونه سوالات باید به آیه ذیل توجه ویژه ای نمود:

يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ﴿ابراهيم: ٤٨﴾

روزى كه زمين به غير اين زمين، و آسمانها به غیر آسمانها مبدل گردد، و [مردم‌] در برابر خداى يگانه قهار ظاهر شوند.

قرآن در آیه فوق، به ما می آموزد که قوانین آخرت با قوانین دنیا ابدا قابل مقایسه نیست. به زبان دیگر؛ هستی شناسی پس از قیامت با دنیای امروز ما ابدا قابل قیاس نیست و ما انسانها هیچ درکی از آخرت، الا به میزان محدودی که در کلام وحی آمده است نداریم. 

نتیجه:

آنچکه در آیات متعدد مبنی بر حمل شدن عرش خداوند، تکلم خداوند، نگاه کردن خداوند و ملاقات با الله در آیات متعدد ذکر شده، صد در صد اتفاق می افتد لیکن درک آن برای ما که در زمین و قوانینی که از آن تجربه کرده ایم، زندگی می کنیم، عملا غیرممکن است.

بنابراین، اساسا طرح کردن اینگونه سوالات که "آیا خداوند جسم است یا خیر"، بدون در نظرگرفتن مباحثی که در فوق آمد، بی نتیجه است. اما آنچکه می دانیم آن است که هر آنچکه در تورات و انجیل و قرآن، نازل گردیده است حق است و اتفاق می افتد، لیکن ما انسانها از کیفیت وقوع بیشتر آن بی اطلاع می باشیم. 

 

 

بوسیله ی
در این باره  رمبام (ربای موسی ابن میمون) یکی از عالمان یهودی که در جامعه اسلامی تعلیم دیده جواب زیبایی دارد.
خدا به زبان جمهور(مردم) سخن میگوید تا کلام او را بهتر بفهمند.. کلماتی مثل عین الله , یدالله ، روح الله ، کلیم الله و... استعاره هستند و به معنای تجسم یا جسیمت دادن به خدا نیست.. انسان های که اون دوره زندگی میکردند نمیتوانستند سخن خدا را بخوبی درک کنند همه که پیامبر یا عالم دینی نبودند!
پس خدا در تورات و یا دیگر کتب آسمانی به گونه ای سخن میگفته که همه بتوانند او را درک کنند.
مثلا : در برشیت(پیدایش) گفته شده وقتی ادم و حوا میوه ممنوعه را خوردند گفته شده خدا راه میرفت ، و خدا مپرسد آیا از میوه خوردید؟ یا در قتل هابیل از قابیل (قائن در تورات) میپرسد آیا برادرت را کشتی؟
- اولین سوالی که پیش میآید مگر خدا همه چیز را نمیداند!!؟؟ چرا خدا همه جا حضور دارد ولی این استعاره که راه میرفت یعنی حضور خودش را به آنان نزدیک {قرب} میکند و میخواهد به گناه خود اعتراف کند و در واقع توبه کنند(  یا نفس خود را قربانی کنند) .
- در اشعار مولانا شعری هست به اسم " شبان و موسی" که بخوبی این سخن گفته شده
چوپانی خدا را اینگونه وصف میکرد ؛ موهات را شونه کنم و ....
که به نوع عبادت و وصف خدا  از دهان و سخن فرد خرده نگیریم و به دلش نگاه کنیم.
تو کجایی تا شوم من چاکرت/چارقت دوزم کنم شانه سرت
دستکت بوسم بمالم پایکت/وقت خواب آید بروبم جایکت
جامه‌ات شویم شپشهاات کشم / شیر پیشت آورم ای محتشم

گفت موسی با کی است این ای فلان

گفت با آنکس که ما را آفرید/این زمین و چرخ ازو آمد پدید
گفت موسی های بس مدبر شدی/خود مسلمان ناشده کافر شدی

این چه ژاژست این چه کفرست و فشار/ پنبه‌ای اندر دهان خود فشار
گند کفر تو جهان را گنده کرد/کفر تو دیبای دین را ژنده کرد

گفت ای موسی دهانم دوختی/ وز پشیمانی تو جانم سوختی
جامه را بدرید و آهی کرد تفت/ سر نهاد اندر بیابانی و رفت
وحی آمد سوی موسی از خدا/ بنده ی ما را ز ما کردی جدا
تو برای وصل کردن آمدی/ یا برای فصل (جدا) کردن آمدی
هر کسی را سیرتی بنهاده‌ام/ هر کسی را اصطلاحی داده‌ام
ما زبان را ننگریم و قال را/ ما روان را بنگریم و حال را

ملت عشق از همه دینها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست

چونک موسی این عتاب از حق شنید/ در بیابان در پی چوپان دوید
بر نشان پای آن سرگشته راند/ گرد از پره ی بیابان بر فشاند
عاقبت دریافت او را و بدید/ گفت مژده ده که دستوری رسید
هیچ آدابی و ترتیبی مجو/ هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو

کفر تو دینست و دینت نور جان
آمنی وز تو جهانی در امان
ارسال شعر در این سایت ممنوع است. لطفا به قوانین مراجعه فرمایید.
...