آیات تورات، صحیفه اشعیاء و صحیفه ساموئل تاکید کرده اند که الله انسان نیست و مانند انسان نیز فکر نمیکند و مانند انسان عمل نمیکند:
آیات صحیفه اشعیاء می فرمایند:
زیرا خداوند میگوید که افکار من افکار شما نیست و طریق های شما طریق های من نی. 9 زیرا چنانکه آسمان از زمین بلندتر است همچنان طریق های من از طریق های شما و افکارمن از افکار شما بلندتر میباشد (صحیفه اشعیاء فصل 55 آیه 8)
آیات تورات می فرمایند:
خدا انسان نیست که دروغ بگوید. و از بنی آدم نیست که به اراده خود تغییر بدهد. آیا او سخنی گفته باشد و نکند؟ یا چیزی فرموده باشد و استوار ننماید؟ (تورات صحیفه اعداد فصل 23 آیه 19)
آیات صحیفه ساموئل می فرمایند:
7 اما خداوند به سموئیل گفت: «به چهرهاش و بلندی قامتش نظر منما زیرا او را ردکردهام، چونکه خداوند مثل انسان نمی نگرد، زیرا که انسان به ظاهر مینگرد و خداوند به دل مینگرد (صحیفه ساموئل فصل 16 آیه 7)
بنابر آیات فوق، انسان که مخلوق است، در فکر و عمل قابل قیاس با خالق خود نیست. همچنین قرآن نیز فرموده که اگر بر روی زمین فرشتگان در اطمینان راه می رفتند، هر آینه هدایتگری از جنس خودشان برای هدایت ایشان مبعوث می گردید. دقیقا همانطور که بین انسانها نیز رسولان از جنس انسان در بین شان برای تبلیغ کلام وحی مبعوث گردید:
قُل لَّوْ كَانَ فِى ٱلْأَرْضِ مَلَـٰٓئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَلَكًا رَّسُولًا ﴿اسراء 95﴾
بگو: اگر در زمین فرشتگانی بودند که با اطمینان سیر می کردند، یقیناً فرشته ای را از آسمان برای آنان به پیامبری نازل می کردیم
نتیجه
الله برای انتقال پیام وحی، می بایست با انسان از طریق انبیاء تکلم کند و اسلوب این تکلم با زبان و شعور انسانی که بر روی زمین زندگی میکند، باید منطبق باشد. اینکه آیات متعدد در تورات و انجیل و قرآن، از عصبانیت، غضب، رضایت، مکار و حیله گر بودن الله، افسوس خوردن الله، استهزاء کردن، دشمنی کردن الله یا مهربانی کردن او یا داشتن عرش در قرآن یا موارد دیگر در آیات متعدد تورات و انجیل صحبت می کند، بدان معنا نیست که الله یک انسان است یا چون یک انسان دارای عواطف انسانی است. بلکه بدان جهت است تا انسان متوجه موضوع شده و پیام ایمان و عمل صالح را متوجه شود و حساب عاقبت کار خویش را داشته باشد.
بنابراین، تعابیری چون غضبناک شدن الله یا دارای عرش بودن الله، نه به معنای انسان بودن اوست و نه نافی غضبناک شدن یا دارای عرش بودن اوست. بلکه اسلوب پیام رسانی و تکلم با انسان زمینی است که ای انسان، یا با استناد به ایمان و عمل صالح دستورات الله را اجرا کن یا پذیرای عواقب آن در دنیا و آخرت باش! هر چند که به شهادت انجیل، همین پیام رسانی منطبق با اسلوب زمین را نیز اکثر افراد نمی پذیرند:
چون شما را از امور زمینی سخن گفتم، باور نکردید! پس هرگاه به امور آسمانی با شما سخن رانم چگونه تصدیق خواهید نمود؟ (انجیل صحیفه یوحنا فصل 3 آیه 12)