خیر. خُلُقٍ به معنای اخلاق نیست و واژۀ اخلاق اصلا در قرآن ظاهر نشده است.
اول اینکه ریشه خلق (חלק) در لسان تورات به "نصیب" و "حصه" دلالت دارد که اتفاقا مترجمین قرآنی همین ریشه خلق و مشتقات آنرا در قرآن نیز به نصیب و حصه ترجمه کرده اند!:
חלק יהוה עמו יעקב חבל נחלתו (تورات صحیفه تثنیه فصل 32 آیه 9)
زیرا که نصیب یهوه قوم وی است. و یعقوب قرعه میراث اوست
إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَٰئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿آلعمران: ٧٧﴾
كسانى كه پيمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچيزى مىفروشند، آنان را در آخرت بهرهاى نيست؛ و خدا روز قيامت با آنان سخن نمىگويد، و به ايشان نمىنگرد، و پاكشان نمىگرداند، و عذابى دردناك خواهند داشت.
یا در آیات صحیفه ارمیا می فرماید:
לא כאלה חלק יעקב כי יוצר הכל הוא וישראל שבט נחלתו יהוה צבאות שמו (صحیفه ارمیا فصل 10 آیه 16)
او که نصیب یعقوب است مثل آنها نمی باشد. زیرا که او سازنده همه موجودات است و اسرائیل عصای میراث وی است و اسم او یهوه صبایوت میباشد.
كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُم بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿التوبة: ٦٩﴾
[حال شما منافقان] چون كسانى است كه پيش از شما بودند: آنان از شما نيرومندتر و داراى اموال و فرزندان بيشتر بودند. پس، از نصيب خويش [در دنيا] برخوردار شدند، و شما [هم] از نصيب خود برخوردار شديد؛ همان گونه كه آنان كه پيش از شما بودند از نصيب خويش برخوردار شدند، و شما [در باطل] فرو رفتيد؛ همان گونه كه آنان فرو رفتند. آنان اعمالشان در دنيا و آخرت به هدر رفت و آنان همان زيانكارانند.
بنابراین ترجمه آیه مورد سوال از قرار ذیل می گردد:
وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿القلم: ٤﴾
و هرآیینه تو بحق بر نصیب (یا بهره) عظیمی هستی
حال برای اینکه تفهیم شود منظور از نصیب و بهره عظیم چیست، کافیست که آیات قبل و بعد همین آیه چهارم از سوره قلم را مطالعه کنیم:
نٓ ۚ وَٱلْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿١﴾ مَآ أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍۢ ﴿٢﴾ وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍۢ ﴿٣﴾ وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍۢ ﴿٤﴾ فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ ﴿٥﴾ بِأَييِّكُمُ ٱلْمَفْتُونُ ﴿٦﴾ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعْلَمُ بِٱلْمُهْتَدِينَ ﴿٧﴾
نون، سوگند به قلم و آنچه مىنويسند، (1) [كه] تو، به لطف پروردگارت، ديوانه نيستى. (2) و بىگمان، تو را پاداشى بىمنت خواهد بود. (3) و هرآیینه تو بحق بر نصیب (یا بهره) عظیمی هستی(4) به زودى خواهى ديد و خواهند ديد، (5) [كه] كدام يك از شما دستخوش جنونيد. (6) پروردگارت خود بهتر مىداند چه كسى از راه او منحرف شده، و [هم] او به راه يافتگان داناتر است.
آیات قبل و بعد سخن از آن دارد که محمدنبی مجنون و دیوانه نیست و اینکه این الله است که افراد منحرف از کلام الهی را می شناسد! همانطور که می دانیم کفار اتهام جنون را به پیامبران می زدند تا پیامبرانی که کلام وحی را ابلاغ می کردند به دیوانگی و جن زدگی متهم سازند و کلام وحی را مشتی افسانه های پیشینیان نام دهند:
مَا سَمِعْنَا بِهَٰذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَٰذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿ص: ٧﴾
إِنْ هَٰذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ ﴿الشعراء: ١٣٧﴾
باز مشاهده می فرمایید که دو نمونه دیگر از ریشه خلق در آیات قرآن بکار رفته که در خصوص افسانه بودن کلام وحی است! این در حالی است که در ادامه آیات سوره قلم الله می فرماید که بزودی کفار می فهمند که چه کسی دستخوش جنون است! و اینکه الله است که افراد منحرف از رهنمودهای الهی را می شناسد.
نتیجه
منظور از عبارت "خلق عظیم " در آیه چهارم سوره قلم، همان "نصیب عظیم کلام الله" است. کلامی که کفار آنرا مشتی دروغ های پیشینیان (خلق اولین) نام می دادند یا مدعی بودند که کلام وحی مشتی اختلاق (دروغ) است. در حالیکه الله در سوره قلم به محمد اطلاع می دهد که او بر نصیب و حصه ای عظیم قرار دارد که همان کلام عظیم الهی است که مسبب هدایت و رستگاری است:
فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿الزخرف: ٤٣﴾
پس به آنچه به سوى تو وحى شده است متمسک شو، كه تو بر راهى راست قرار دارى.