واژۀ "شهوات" از بنیان ش + ه مشتق شده و با مشتقاتی چون "شهیق"، "شهادت"، "شهاب"و "شهر" همخانواده است. از بررسی این ریشه و مشتقات آن در آیات وحی می توات گفت که بنیان "شه" در زبان فارسی به "کشاندن" نگاه و توجه به چیزی دلالت دارد که مفعول آن معمولا در حرف سوم بیان شده است:
והאיש משתאה לה מחריש לדעת ההצליח יהוה דרכו אם לא (تورات صحیفه پیدایش فصل 24 آیه 21)
و آن مرد بر وی چشم دوخته بود وسکوت داشت، تا بداند که خداوند، سفر او راخیریت اثر نموده است یا نه.
در آیه بالا از تورات، مشتقی از "شه" به چشم دوختن برگردان شده که عملکردی از همان "کشاندن نگاه و توجه" به چیزی است.
ם־עַתָּה הִנֵּה־בַשָּׁמַיִם עֵדִי וְשָׂהֲדִי בַּמְּרוֹמִֽים (صحیفه ایوب فصل 16 آیه 19)
اینک الان نیز شاهد من در آسمان است، و گواه من در اعلی علیین
در آیه فوق از صحیفه ایوب، مشتق "شهد" به گواه برگردان شده است.عملکرد گواه یا شاهد آن است که توجهات و نگاه ها را به چیزی بکشاند.
در قرآن مشتق "شهیق" که از همان ریشه "شه" آمده را به "خروش" ترجمه کرده اند که همان بیرون آمدن صدایی است که سبب جلب توجه می شود:
إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ ﴿الملك: ٧﴾
چون در آنجا افكنده شوند، از آن خروشى مىشنوند در حالى كه مىجوشد.
همچنین اگرچه مترجمین مشتق "شهاب" در قرآن را به فارسی برگردان نکرده اند و بجای آن کلمه "شهاب" را قرار داده اند، لیکن با توجه به عملکرد ریشه و مشتقات "شه" مشخص می شود که "شهاب" همان کشانده شدن اجرام آسمانی به سمت و سویی است:
وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَ شُهُبًا ﴿الجن: ٨﴾
و ما بر آسمان دست يافتيم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهاى شهاب يافتيم.
نتیجه بررسی لغوی در آیات:
با استناد به کارکرد ریشه "شه" در آیات لسان وحی مشخص می شود که مشتق "شهو" به کشاندن توجه و نگاه به چیزی و سپس بندکردن بدان دلالت دارد (واو). در اصطلاح در برگردان به زبان فارسی به چیزی دلالت دارد که نظر انسان را جلب می کند و انسان را بخود مشغول می کند:
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ﴿آلعمران: ١٤﴾
دوستىِ خواستنيها[ى گوناگون] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسبهاى نشاندار و دامها و كشتزار[ها] براى مردم آراسته شده، [ليكن] اين جمله، مايه تمتّع زندگى دنياست، و [حال آنكه] فرجام نيكو نزد خداست.
در آیه فوق مترجم شهوات را به "خواستنیها" برگردان کرده که با عملکرد ریشه "شه" در آیات لسان وحی، همخوانی و تطابق دارد:
لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿الأنبياء: ١٠٢﴾
صداى آن را نمىشنوند، و آنان در ميان آنچه دلهايشان بخواهد جاودانند.
نتیجه
بر اساس آیات لسان وحی، واژۀ "شهوت" به عملکرد آنچه خواستنی است و آنچکه توجه و نظر انسان را بخود جلب می کند؛ دلالت دارد. اینکه در زبان کوچه و خیابان مصطلح شده که شهوت به میل جنسی دلالت دارد، ربطی به آیات قرآن ندارد و صرفا بیانی کوچه و خیابانی است. همانطور که دیده شد، از منظر آیه 14 سوره آل عمران، این خداوند است که حب یا دوست داشتن زنان، اولاد و اموال را در دل انسان زینت داده تا انسان بتواند در دنیا گذران عمر کرده و بهرمند شود. لیکن کسی که به اینها دل ببندد (چه زن، چه مرد) و فکر و ذکرش را بدین ها مشغول کند و فریب زن و شوهر و اولاد و اموال را بخورد و الله و دستوراتش را فراموش کند، در جهنم جای می گیرد:
فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّىٰ عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿النجم: ٢٩﴾
پس، از هر كس كه از ياد ما روى برتافته و جز زندگى دنيا را خواستار نیست، دوری کن.
بنابراین، زینت دنیا اعم از مشغول شدن به زن و شوهر و اموال و اولاد و غیره حد و حدودی دارد و آن حد جایی است که انسان نباید از ذکر الله و اجرای دستورات الله غافل شود.