سلام علیکم...
اگر ریشهی واژه «الموتفکة» ا-ف-ک باشد و دو حرفی که اثر اصلی در معنای محوری رو دارند، ف -ک باشند؛
میتوان گفت که معنای محوری ف-ک در کنار هم به مفهوم نیاسامی و ملموس «چرخاندن ظرف و ریختن محتوای آن» و مفهوم استعاری «زیر و رو، واژگونی، سرنگونی، تهی ساختن، تغییر دادن، روانه کردن، ریختن و ...» اشاره میکند که از آیات فراوانی از تنخ روشن میشود؛ به عنوان نمونه:
جفريت [گوگرد] وملح [و نمک] شرفه [سوزاند] كلارصه [همه سرزمینش را] لا تزرع [زراعت نمیشود] ولا تصمح [گیاه رشد نمیکند] ولايعله به كلعشب [و هیچ علفی درش رشد نمیکند] كمهفكت [مانند واژگونی] سدم وعمره [سدوم و عموره] ادمه وصبييم [ادمه و صبوئیم] اشر [که] هفك [واژگون/ زیر و رو کرد] يهوه [یهوه] بافو [با بینی (خشم)] وبحمتو [و با حرارت و شدت] (صحیفه تثنیه، فصل 29، آیه 23)
در قرآن کریم واژگانی چون «ویسفک = و میریزد» (بقره: 30)، «إفک = تهمت [واژگون کردن حقیقت]» (نور: 11 و 12)، «فک = آزادسازی [روانه کردن/ریختن]» (بلد: 13) و ...، نیز تایید کننده مفهوم محوری که بیان کردیم است؛
همچنین قرآن کریم مشخصا به زیر و رو شدن قوم لوط اشاره کرده:
فَلَمَّا جَآءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَـٰلِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةًۭ مِّن سِجِّيلٍۢ مَّنضُودٍۢ [هود:٨٢]
پس چون فرمان ما آمد، آن را زير و رو كرديم و بر آن سنگهايى از سجّيل پىدرپى بارانديم
درمورد واژه «أهوی» بنظرم بحث مفصلتری میطلبد اما نظر خود را خلاصه بیان میکنم؛
هو: سوق دادن توجه/تعجب/حیرت سوی چیزی یا کسی؛ او، بودن، وجود داشتن و ...
قُلْ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ [توحید:١]
بگو او است خدای یکتا [معزی]
هوي: توجه سوی چیزی با اختیار/قدرت/دستبردن؛ خواستن، بوجود آوردن، ناپدید کردن، نابود کردن و ...
وَٱلنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ [نجم:١]
سوگند به ستاره در آن زمان که دارد غروب میکند! [خرمدل]
وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلْهَوَىٰٓ [نجم:٣]
و از روى هوس سخن نمىگويد [بهرام پور]
أهوی: جمیع توجه سوی چیزی با اختیار/قدرت/دستبردن؛ شدیدا نابود کردن و ...
وَٱلْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَىٰ [نجم:٥٣]
و شهرهاى واژگون شده [ى قوم لوط] را در هم فرو ريخت [بهرام پور]
حال به آیات 50 تا 54 سوره نجم رجوع میکنیم:
وَأَنَّهُۥٓ أَهْلَكَ عَادًا ٱلْأُولَىٰ
و هم اوست كه عاديان نخستين را هلاك كرد
وَثَمُودَا۟ فَمَآ أَبْقَىٰ
و ثموديان را باقى نگذاشت
وَقَوْمَ نُوحٍۢ مِّن قَبْلُ ۖ إِنَّهُمْ كَانُوا۟ هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَىٰ
و پيش از آنها قوم نوح را [هلاك نمود] آنها ظالمتر و طاغىتر بودند
وَٱلْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَىٰ
و همان واژگون شده را شدیدا نابود کرد
فَغَشَّىٰهَا مَا غَشَّىٰ
پس آنها را [با عذاب فراگيرى] چنان كه بايد فرا پوشانید
بنظرم... باتوجه به سیاق، آیه 53 سوره نجم به هلاکت قومی توسط الله اشاره میکند که مانند اکثر مترجمان میتوان گفت که به قوم لوط اشاره دارد...