«وَالَّذينَ ءامَنوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»
..و کسانیکه ایمان آوردهاند اشد حبشان به الله است..
در دین اسلام و شریعت آن، تفکر و احساسات انسانی به هیچ عنوان محلی از اعراب ندارد. این تصور که خشم و عصبانیت همیشه برخلاف دین اسلام است و محبت همیشه در راستای آن قرار دارد، تفکری اشتباه و متأسفانه رایج است. در ذهن بسیاری افراد، نوعی معصومیت وجود دارد که گمان میکنند فرد مؤمن و کامل [نزد الله] نه عصبانی میشود، نه فریاد میزند و نه ناامید میشود. در حالی که احساساتی مانند عصبانیت، مهربانی، دلسوزی و حتی فریاد زدن بخشی جداییناپذیر از نفس انسان هستند و هیچکس نمیتواند آنها را به طور کامل از درون خود پاک کند. همین احساسات، زمینهساز مفهوم «تقوا» هستند. شایان ذکر است که اخلاقیات، کوچکترین ارتباطی با دین اسلام ندارد و کاملا یک مقوله خارج دینی است.
توجه شما را به آیاتی از تورات مقدس جلب میکنم:
והיה לכם לציצת וראיתם אתו וזכרתם את כל מצות יהוה ועשיתם אתם ולא תתרו אחרי לבבכם ואחרי עיניכם אשר אתם זנים אחריהם
و بجهت شما صیصیت خواهد بود تا بر آن بنگرید و تمام اوامر یهوه را بیاد آورده، بجا آورید، و در پی دلها و چشمان خود که شما در پی آنها زنا میکنید، منحرف نشوید (اعداد 15:39)
در آیه فوق در صحیفه اعداد از تورات مقدس، الله میفرماید از دنبال کردن چشم و دل خود خودداری کنید زیرا حاصل آن چیزی جز خارج شدن از حدود الله نیست، در واقع زنا به معنی خارج شدن از حدود کلام الله است، و این خارج شدن همیشه به منزله دزدی و ربا و شرک و غیره نیست، بلکه در برخی مواقع حتی محبت شما میتواند منجر به زنای شما شود!
كُتِبَ عَلَيكُمُ القِتالُ وَهُوَ كُرهٌ لَكُم وَعَسىٰ أَن تَكرَهوا شَيـًٔا وَهُوَ خَيرٌ لَكُم وَعَسىٰ أَن تُحِبّوا شَيـًٔا وَهُوَ شَرٌّ لَكُم وَاللَّهُ يَعلَمُ وَأَنتُم لا تَعلَمونَ (2:216)
برای شما (ای مومنان) نبرد مقرر شده است و آن برای شما ناگوار است و چه بسا از چیزی کراهت دارید و آن برای شما خیر است و چه بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما شر است و الله می داند و شما نمی دانید
يٰأَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لا يَحِلُّ لَكُم أَن تَرِثُوا النِّساءَ كَرهًا وَلا تَعضُلوهُنَّ لِتَذهَبوا بِبَعضِ ما ءاتَيتُموهُنَّ إِلّا أَن يَأتينَ بِفٰحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعاشِروهُنَّ بِالمَعروفِ فَإِن كَرِهتُموهُنَّ فَعَسىٰ أَن تَكرَهوا شَيـًٔا وَيَجعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيرًا كَثيرًا (4:19)
ای کسانیکه ایمان آورده اید برای شما حلال نیست که از زنان به اکراه ارث ببرید و بر ایشان سخت نگیرید تا پاره ای از آنچه به ایشان داده اید را بگیرید مگر آنکه مرتکب فحشایی آشکار شوند و با ایشان به خوبی زندگی کنید و اگر آنان را خوش نداشتید چه بسا از چیزی گراهت دارید در حالیکه الله در آن خیری بسیار قرار می دهد
در آیات فوق از قرآن کاملا مشهود است که انسان با عقل و دل نمیتواند تشخیص دهد که چه چیزی خیر است و چه چیزی شر! در واقع احساسات انسان میتواند کاملا برخلاف چیزی باشد که الله برای او مقرر کرده. این نکته بسیار مهم است که انسان تصمیمات خود را بر اساس کلام الله اتخاذ کند و در این میان به هیچ عنوان احساسات شخصی خود را دخیل نکند، زیرا هدف یک انسان مومن رضایت الله است نه پیروی امیال و احساسات شخصی خود.
ܐܢ ܪܚܡܝܢ ܐܢܬܘܢ ܠܝ ܦܘܩܕܢܝ ܛܪܘ
اگر مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید (انجیل باب یوحنا 14:15)
به یاد داشته باشیم که کلمات لسان وحی با آنچه بیرون از آن تعریف شده، متفاوت است. در آیه فوق، تعریف و معنای کلمه "محبت" از منظر کلام وحی به ما ارائه میشود. در واقع، محبت از نظر الله به معنای انجام فرایض و پیروی از دستورات اوست، نه آن محبتی که در کوچه و بازار شنیده میشود و صرفاً تعارفات زبانی بدون هیچ عمل واقعی است:
قُل إِن كُنتُم تُحِبّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعونى يُحبِبكُمُ اللَّهُ وَيَغفِر لَكُم ذُنوبَكُم وَاللَّهُ غَفورٌ رَحيمٌ (3:31)
بگو: اگر الله را دوست دارید پس مرا پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد و الله آمرزنده مهربان است
همانطور که مشاهده میکنید، قرآن در تصدیق انجیل نیز محبت به الله را در اطاعت از کلامی که او نازل کرده است، تعریف میکند. با توجه به آیاتی که استناد شد حال به سراغ چند مثال برای درک بهتر آنها میپردازیم:
ועתה הרגו כל זכר בטף וכל אשה ידעת איש למשכב זכר הרגו
پس الان هر ذکوری از اطفال را بکشید و هر زنی را که مرد را شناخته، با او همبستر شده باشد، بکشید (اعداد 17:31)
دقت کنید که برای درک موضوع عذاب شدید الله، مهم است به فرازهایی مانند فراز فوق با دقت عمیق توجه شود. و این توجه میبایست باعث خوف و ترس مومنین شود تا بدانند که الله با احدی در زمینه عقوبت شوخی ندارد! همانطور که مشاهده میکنید، بر اساس دستور مستقیم یهوه، بنیاسرائیل میبایست تمامی کودکان و زنان باکره را بکشند. سوال اینجاست: آیا اگر ما در آنجا بودیم و قصد این کار را داشتیم، با دیدن کودکان بسیار کوچک دلمان نمیسوخت؟ آیا این موضوع باعث عدم اطاعت ما نمیشد؟ آیا گریههای زنان و کودکانی که از ترس میلرزیدند، تأثیری بر ما نداشت؟
دقیقاً در همین نقطه است که مشخص میشود انجام دستورات الله فرای احساسات ماست. اگر بخواهید احساسات را دخیل کنید، مطمئن باشید در جایی لغزش خواهید کرد و خسران عظیمی نصیبتان خواهد شد.
يٰأَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لا تَتَّخِذوا ءاباءَكُم وَإِخوٰنَكُم أَولِياءَ إِنِ استَحَبُّوا الكُفرَ عَلَى الإيمٰنِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَأُولٰئِكَ هُمُ الظّٰلِمونَ (9:23)
ای کسانیکه ایمان آورده اید، پدران خود و برادران خود را اگر کفر را بر ایمان ترجیح دادند پشتیبان (خود) نگیرید و آنکس که از شما با ایشان دوستی می کند پس آنان ستمگران هستند
آیه فوق و آیات متعدد دیگر قرآن به نکته بسیار مهمی اشاره میکنند: عدم تبعیت از پدر، مادر و خانواده در صورت عدم ایمان آنها (در حوزه دین). البته که کلام الله دستور به نیکی با آنان، حتی اگر کافر باشند داده است، اما این به هیچ وجه دلیلی نمیشود که به خاطر رضایت والدین خود، فرامین الله را بشکنیم. این موضوع نشاندهنده آن است که ما پدر و مادر خود را بیشتر از الله دوست داریم و این یعنی:
ܡܢ ܕܪܚܡ ܐܒܐ ܐܘ ܐܡܐ ܝܬܝܪ ܡܢ ܕܠܝ ܠܐ ܫܘܐ ܠܝ ܘܡܢ ܕܪܚܡ ܒܪܐ ܐܘ ܒܪܬܐ ܝܬܝܪ ܡܢ ܕܠܝ ܠܐ ܫܘܐ ܠܝ
و هر که پدر یا مادر را بیش از من دوست دارد، لایق من نباشد و هر که پسر یا دختر را از من زیاده دوست دارد، لایق من نباشد (انجیل باب متی 10:37)
با توجه به تعریفی که از محبت در ابتدای این پست ارائه شد، نتیجه میگیریم که دوست داشتن الله به معنای انجام احکام و فرایض اوست. اگر پدر و مادر از ما چیزی درخواست کردند که برخلاف کلام الله است، مانند خوردن نذری غیر الله یا انجام ندادن شریعتهای الله در موعود آن، به هیچ عنوان نباید از آنها تبعیت کنیم، حتی اگر آنها بسیار غمگین شوند و اشک بریزند! اگر به خواستههای آنها تن بدهیم، قطعاً جزو کسانی خواهیم بود که در آیه 23 سوره توبه به آنها اشاره میشود. این یکی از شریعتهایی است که ممکن است احساسات فرد را متشنج کند و او را غمگین کند، زیرا چیزی فراتر از دیدن حزن پدر و مادر [برای نفس] نیست. اما در حوزه دین اسلام، یک مؤمن فارغ از احساسات خود فقط به دنبال رضایت الله است. اگر کاری جز این کند بهنوعی شهادت میدهد که به دنبال رضایت غیر از الله نیز هست!
قَد كانَت لَكُم أُسوَةٌ حَسَنَةٌ فى إِبرٰهيمَ وَالَّذينَ مَعَهُ إِذ قالوا لِقَومِهِم إِنّا بُرَءٰؤُا۟ مِنكُم وَمِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ كَفَرنا بِكُم وَبَدا بَينَنا وَبَينَكُمُ العَدٰوَةُ وَالبَغضاءُ أَبَدًا حَتّىٰ تُؤمِنوا بِاللَّهِ وَحدَهُ إِلّا قَولَ إِبرٰهيمَ لِأَبيهِ لَأَستَغفِرَنَّ لَكَ وَما أَملِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَىءٍ رَبَّنا عَلَيكَ تَوَكَّلنا وَإِلَيكَ أَنَبنا وَإِلَيكَ المَصيرُ (60:4)
و به درستی برای شما در ابراهیم و کسانیکه با او بودند سرمشقی نیکوست، هنگامی که به قوم خویش گفتند: ما از شما و از آنچه جز الله عبادت می کنید بیزار هستیم، به شما کفر می ورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینه ای همیشگی پدیدار شد مگر آنکه تنها به الله ایمان آورید جز گفتار ابراهیم که به پدرش (گفت:) که البته برای تو (از الله) آمرزش می خواهم و برای تو از (عذاب) الله چیزی را مالک نیستم، پروردگارا بر تو توکل کردم و به سوی تو بازگشتم و به سوی تو بازگشت است
قرآن ابراهیم را به عنوان سرمشقی و الگویی نیکو معرفی میکند، اما در این میان یک استثنا در کار او وجود دارد و آن طلب بخشش برای پدرش است؛ در حالی که برای او روشن شده بود که او جزو ظالمین و کافرین است. این عمل ابراهیم مورد نقد الله قرار میگیرد و عملی است که نمیبایست توسط او انجام میشد و مشابه میانجیگری است که نوح برای پسر کافر خود کرد و به خاطر آن مورد شماتت الله قرار گرفت. بنابراین، متوجه میشویم که حتی رسولانی مانند نوح و نبیها نیز در مورد نزدیکان خود دچار خطاهای آشکاری شدند.
«رَبَّنا وَلا تُحَمِّلنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَاعفُ عَنّا وَاغفِر لَنا وَارحَمنا أَنتَ مَولىٰنا فَانصُرنا عَلَى القَومِ الكٰفِرينَ»
..پروردگارا: و بر ما تحمیل مکن آنچه ما را بدان طاقتی نیست و از ما گذشت کن و ما را بیامرز و به ما رحم کن، تو سرپرست ما هستی پس ما را بر گروه کافران یاری کن..