و اگر در آنچه بر تو نازل كرده‌ايم ترديد دارى، از آنها كه كتابهای پيش از تو را مى‌خوانند سؤال كن... ﴿سوره يونس: آیۀ ٩٤﴾
+3 امتیاز
بسم الله الرحمن الرحیم.

سلام.

لطفاً توضیح دهید که چطور شبه لهم رو به بازگرداندن معنی کردید در حالی که در دو ایه بعد خداوند می فرماید که مسیح را به بالا برد؟

همچنین توضیح دهید که چرا در کتاب انجیل داستان خود مسیح را شرح میدهد که مسیح فلان کرد و ... چطور در قران خداوند به پیامبر خطاب میکند فلان کار را انجام بده؟ مگر انجیل بر مسیح نازل نشده بود؟

وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً (004 | نساء - 157)و اينكه گفتند: «ما، مسيح ـ عيسى بن مريم ـ، پيامبر خدا را كشتيم.» در حالى كه نه او را كشتند، و نه بردار كردند; بلكه امر بر آنها مشتبه شد. و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، نسبت به آن در شك هستند و به هيچ صورت علم به آن ندارند و تنها از پندارهاى بى اساس پيروى مى كنند; و به يقين او را نكشتند;

بَلْ رَفَعَهُ اللهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللهُ عَزيزاً حَكيماً (004 | نساء - 158)بلكه خدا او را به سوى خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حكيم است.

وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهيداً (004 | نساء - 159)و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اين كه پيش از مرگش به او [= حضرت مسيح ]ايمان مى آورد; و روز قيامت، عليه آنها گواه خواهد بود.

 

همچنین لطفاً ایات مربوط به انجیل را هم قرار دهید.تشکر

تشکر.
مربوط به این پاسخ: آیا مسیح به صلیب کشیده شد؟
در میان متنی (چند کتاب) بوسیله ی
برچسب گذاری دوباره بوسیله ی

1 پاسخ

+4 امتیاز

با سلام، در ابتدا یادآور می شوم که تمامی مسائل فوق با ذکر آیات قرآن و انجیل در گفتگوی صوتی مربوط به مصلوب شدن مسیح تشریح شده اند.

اما جهت پاسخ مجدد به سوال شما در این مکان:

بارها دیده ایم که مترجمین از ترجمه واژه طفره می روند و بجای آن مشتق خود آن را به مخاطب عرضه می کنند. علت چیست؟ علت آن است که برای ترجمه واژه فرد باید به دستگاه مختصات معنایی وحی آشنا باشد، اما چون مترجمین مکتب شیعه و سنی حروف لسان وحی را فاقد هرگونه معنا می دانند! پس بدیهی است که نتوانند واژه را برگردان کرده یا عملکرد آن را مشخص نمایند. برای همین است که مخاطب را با مشتقی از آن واژه "دست به سر" می کنند. شبه >> مشتبه شد !!؟؟ حال بدون استفاده از معنای حروف با استناد به آیات لسان وحی معنای کلمات را با هم مطالعه می کنیم:

بنیان (ش + ب) در لسان وحی بیش از 300 بار به عملکرد بازگشتن اشاره نموده است. برای نمونه از قرآن آغاز می کنم:

اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا..... ﴿الزمر: ٢٣﴾

تمام قرآن متشابه است یعنی قاری با خواندن قرآن به خود قرآن و کتب من قبل باید باز گردد، برگردد، رجوع کند تا آیات را در پرتو هم فهم کند. 

كَذَٰلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ .... ﴿البقرة: ١١٨﴾

قلوب متشابه قلوبی هستند که بدلیل سنخیت شان به هم باز می گردند، در منش و سیاق به هم بر میگردند.

وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انظُرُوا إِلَىٰ ثَمَرِهِ  .... ﴿الأنعام: ٩٩﴾

یک میوه متشابه سنخیتش انسان را باز می گرداند به میوۀ دیگر، ارجاع می دهد به میوه دیگر: خرما دارای گوشت و هسته است > باز می گرداند به زیتون که دارای گوشت و هسته است. (یک جفت دو قلو: ظاهر اولی به دومی انسان را بر میگرداند و دومی به اولی).

در لسان وحی من قبل نیز نمونه های بنیان שב بسيار است كه به عمل بازگشتن دلالت دارد، تنها یک نمونه:

پس یهوه چون گفتگو را با ابراهیم به اتمام رسانید، برفت و ابراهیم به مکان خویش مراجعت کرد. (و شب ل مقومو) ... به تشابه ساختار داخل پرانتز با شبه ل هم دقت کنید!

حالا برای آنکه مساله واضح تر شود نمونه ای دیگر از قرآن ارائه می کنم:

وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ.... ﴿البقرة: ١٢٥﴾

و ياد كنيد كه خانه [كعبه‌] را بازگشتگاه و حرم امن مردم قرار داديم  (خرمشاهی)

**  حرف ث همان حرف ش است که در نگارش شامی و سوریه ای متولد شده و نوعی دیگر از نوشتن شین می باشد. 

به این ترتیب بدون استفاده از معنای حروف (که احتمالا شما با آنها آشنا نیستید) و صرفا با استناد به قرآن خدمت تان نشان دادم که شبه لهم به معنای بازگرداندن سوی ایشان می باشد. 

در خواست دارم که سوال خود را ویرایش کنید و بخش های دوم و سوم این پست را در قالب سوال های جدید ارسال کنید تا در اسرع وقت پاسخ داده شود. (لطفا در هر پست تنها یک سوال مطرح فرمایید). با تشکر. 

 

بوسیله ی
ویرایش شده بوسیله ی
سلام حال که شبه به بازگرداندن دلالت دارد معنای آیه زیر چه میشود
قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿۷۰﴾ گفتند از پروردگارت بخواه كه براى ما روشن كند كه آن چگونه است [چون و چند] گاو بر ما مشتبه شده است و ما اگر خدا بخواهد راهياب خواهيم شد (۷۰)
شبه به بازگرداندن دلالت دارد. اینکه بنی اسرائیل موضوع را مجددا به موسی بازمیگردانند تا بیشتر توضیح داده شود همان عمل بازگرداندن منتها از نظر ادراکی است.
آیا میشوددر مورد ”ان البقرتشابه علینا ” اینچنین بگوییم:
”چندین مورد مشابه این گاوهستند و ما نمیدانیم دقیقا چه گاوی مد نظر است”
ودرمورد”شبه لهم”وماجرای مصلوب شدن مسیح بگوییم:
”درباره این موضوع بین چندفرضیه مشابه گیرکردند و نمیدانند کدام حقیقت است ”
یعنی شبه به سردرگمی واختلاط چند موضوع مشابه دلالت کند
بنظرم اینطور است. مثل دوقلوها... که ویژگی های یکی شما را به ویژگی های دیگری باز میگرداند.
‎اگر اینگونه ترجمه شود بازهم نوعی ابهام وجود دارد:
‎۱.کفار بنی اسراعیل بودند که مسیح را تحویل رومیان دادند وباعث قتل او شدندپس به نوعی بازهم فاعلیت کار به آنها برمیگردد.به نظرمن مساله فاعلیت امرنبوده وفاعلیت امرچندان اهمیتی ندارد.
‎۲.اگر شبه به معنای سردرگمی باشد پس دلیل اینکه خداوند میگوید آنها نه اوراکشتند نه اورا به دار آویختند چه میتواند باشد؟
‎آیا میتوانیم بگوییم که این آیه به رستاخیز مسیح وبعد آن به عروج دوم وفیزیکی مسیح
‎اشاره میکند و
‎منظورش این است که پس از زنده شدن مسیح دیگر کشتن یا به دار آویختن او برای باردومی درمیان نبوده است بلکه او به سوی آسمان عروج داشته است ؟؟؟
یعنی درنهایت باوجود کشتن وبه صلیب کشیده شدن ظاهری عیسی توسط یهودیان ، بازهم خواست خدا محقق شده واو زنده شده است وبه خواست خدا پس ازگذشت مدتی رفعتی به سوی آسمان داشته است. یعنی عملا یهودیان این وسط هیچ کاره بودند وعملا نه اوراکشتندنه به صلیب کشیدند.
اگر انجیل را بخوانید خواهید دید که "فاعلیت" کار جزو مهمی از نبوت انجیل است. اگر محقق نشود، آیه انجیل دروغ از آب در می آید. اتفاقا یهودیان برای اینکه وانمود کنند انجیل دروغ است و عیسی بن مریم مسیح نیست، این را انکار میکنند:

«اینک به اورشلیم می‌رویم و پسر انسان به‌دست روسای کهنه وکاتبان تسلیم شود و بر وی فتوای قتل دهند و اورا به امتها سپارند، 34 و بر وی سخریه نموده، تازیانه‌اش زنند و آب دهان بر وی افکنده، او راخواهند کشت و روز سوم خواهد برخاست (صحیفه مرقس فصل 10)

آنقدر آیات فوق روشن است که هیچ خللی نمی بایست در جریان فوق اتفاق بیفتد.
در ضمن فراموش نکنید که "یکی از حواریون" مسیح را به یهودیان تسلیم کرد!! بعد یهودیان او را به امت ها تسلیم کردند. یعنی دو دست چرخید تا به پای صلیب برسد! چطور می توان گفت که فاعلیت مهم نیست؟؟ در حالیکه در تمام آیات انجیل به "فاعلیت" تاکید شده است.
آیه ۱۵۷سوره نسا خداوند میفرماید : قول یهودیان که ما اوراکشتیم و ... ومسلما آنها اورا نکشتند ودرادامه در آیه ۱۵۸داریم:بلکه خداوند او را بالا برد از مقایسه این دوآیه معلوم میشودکه مطلب موردنظر ومقصود الله دراین آیه فاعلیت امرکشتن مسیح نبوده است ومساله کشته شدن مسیح موردنظراست واگر فاعلیت مورد توجه الله بود در آیه ۱۵۸ میفرمود:بلکه رومیان اورا کشتند
اگر هم موضوع فاعلیت این امر را مدنظر بگیریم طبق تحلیل شما بازهم به تناقض میخوریم .زیرا بلاخره یهوددر مساله قتل مسیح نقش داشته است و به نوعی نقشی درفاعلیت امرداشته است.
بعنوان مثال : کسی برادر من رابه قتل میرساند و بنده تقاضای قصاص میکنم. در عمل درخواست من توسط ماموران حکومت اجرا میشود. درواقع آنها قاتل را میکشند اما آیا میتوان گفت که من فاعل این کار نبوده ام؟؟؟
فاعلیت این کار به من نیز برمیگردد.
سلام علیکم
دوست عزیز اگر شما به کتاب تلمود (b Sanh 43a-b)مراجعه کنید خواهید دید کفار بنی اسرائیل ادعا میکنن ما شخصی بنام عیسی پسر مریم را کشتیم و او هرگز زنده نشد(چون اگر یهودیان رستاخیز عیسی نبی از میان مردگان باور کنن میدونن مرتکب آزار و تسلیم مسیح موعود به رومیان و سرانجام مصلوب شدنش بدست امتها(رومیان)شده اند/برای همین قران و انجیل باور دروغین یهودیان درباره کشتن مسیح بدست یهودیان انکار میکند/اما مصلوب شدن مسیح بدست رومیان رو که انکار نکرده است
سلام خدمت شما
بنظر بنده تاکید قرآن وانجیل تایید مساله رستاخیز ورفعت عیسی است ونتیجه ماجراست که یهود میگویند عیسی کشته شده است اما قرآن میگوید درنهایت اوکشته نشده و رفعت بسوی خدا داشته است.
فاعلیت امر دراین وسط موضوعی حاشیه ای وبی اهمیت است.
قول یهودیان چه بوده است:
درتلمود-----> عیسی کشته شد
درانجیل----->عیسی کشته شده و رستاخیزی درکار نبوده
درقرآن----->یهودیان با استهزا میگویند رسول خدا را کشتیم (یهودیان که رسالت عیسی راقبول نداشته اند پس چرا به او رسول الله گفته اند؟
معلوم است که با استهزا سخن میگویند وتاکید برکشته شدن و مسیح نبودن عیسی دارند نه انکارقتل اوتوسط رومیان!)

همه میدانیم که درزمان عیسی دولت دردست رومیان بوده وتمامی محاکمه ها توسط ایشان انجام میشده . حتی پیلاطس حاکم رومی تمایلی به اعدام عیسی نداشته و به اصرار یهودیان این کاررا انجام میدهد.
یعنی انجیل هم فاعلیت این کار را به یهود نیز نسبت میدهدوحکم صادر شده را از سوی کهنه وروسای یهود میداند.
اما نتیجه داستان درانجیل چه میشود :
عیسی زنده شده بازگردانده شده و رفعت بسوی خدا داشته است
ونتیجه داستان درقرآن چه میشود :
تمسخریهودیان بیهوده بوده وبا وجودکشته شدن ظاهری درانتها امر کشتن وخواست یهود محقق نشده وعیسی بسوی ایشان بازگردانده شده ورفعت بسوی خدا داشته است.
بله درست میفرمایید این مساله راانکارنکرده
اما طبق این تحلیل فاعلیت یهود را انکار کرده واین درتضادبا انجیل است.
سلام
دوست گرامی در تلمود؛یهودیان گفتن عیسی را کشتیم و رستاخیزی در کار نبود.اما در انجیل محرکین این جنایت یهودیان اما انجام دهنده مصلوب کردن رومیان بودن.دقت کنید عزیزم.محرکین و مشوقین این جنایت یهودیان بودن اما کننده کار،انجام دهنده این جنایت رومیان بودن
طبق انجیل دستگیری عیسی نبی در باغ توسط سربازان کهنه(یهودیان)بوده همون شب آزارش دادن.آب دهان بر او انداختن.سیلی زدن اما فرداش به نزد پیلاطس فرماندار اورشلیم بردن.یهودیان اصلا صلیب نداشتن.اما یکی از شیوه های مرگ در بین رومیان صلیب کردن مجرم تا جان دادن بوده/بازم عرض میکنم کار شلاق زدن و صلیب کردن توسط یهودیان انجام نشده/فقط توسط رومیان(طبق پیشگوئی انجیل)انجام شده اما یهودیان به دروغ در تلمود گفتن کسی بنام عیسی ساحر که چوب پرست و بت پرست بود را دار زدیم و رستاخیز نکرد و تهمت ناروا بمادرش هم زدن که با سرباز رومی رابطه نامشروع داشت/اما قران این دروغ یهودیان(تهمت به مریم و دارزدن دروغین توسط یهودیان)برملا میکنه
...