و اگر در آنچه بر تو نازل كرده‌ايم ترديد دارى، از آنها كه كتابهای پيش از تو را مى‌خوانند سؤال كن... ﴿سوره يونس: آیۀ ٩٤﴾
+5 امتیاز
با یک نگاه به برخی سوره ها و آیات ، مثلا سوره یوسف ، ملاحظه میشود که نحوه بیان آیات بگونه ای است که گویی جبرئیل امین در حال نقل قصه یوسف است و در آن طوری از خداوند یاد میشود که گویی سوم شخصی نشسته و در مورد خداوند صحبت میکند.

جهت دیگر طرح سوال این بود که برخی از آیات به صورت متکلم وحده است و شکل مستقیم تری از کلام وحی میباشند ، مثلا خداوند میفرماید : جن و انس را خلق نکردم الا برای عبادت.

آیا آیات قرآن سخنان مستقیم خداوند است؟یا سخنان ملایکه؟
در عمومی بوسیله ی
برچسب گذاری دوباره بوسیله ی

1 پاسخ

+4 امتیاز

پاسخ شما در آیات 19 تا 24 سوره تکویر بیان شده است: 

إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ  ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ  وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ  وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ (سوره تکویر آیات 19 تا 25)

که آن کلام فرستاده بزرگواری است که صاحب قدرت است و نزد صاحب عرش، مقام والائی دارد! او مورد اطاعت و امین است!  و هم صحبت شما (یعنی محمد) دیوانه نیست! بلکه آن فرستاده بزرگوار را در اُفق روشن دیده است و او نسبت به آنچه از طریق وحی دریافت داشته بخل ندارد! این سخن شیطان رانده شده نیست! 

پس:

قرآن سخن ملکه ای بسیار والامقام است که در آیات فوق به "امین" ملقب شده است. این فرشته به اذن الله کلام را بر محمد نازل می کند:

نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ (سورۀ شعرا آیات 192 و 193)

روح الامین آن را نازل کرده است بر قلب تو، تا از هشدار دهندگان باشی! 

ملاحظه می شود که در آیه فوق به صراحت به روح الامین که نازل کنندۀ کلام الله است اشاره شده و در آیه ذیل وجه تسمیه دیگر او روح القدس است:

قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ ﴿النحل: ١٠٢﴾

بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحقّ نازل کرده، تا افراد باایمان را ثابت‌قدم گرداند؛ و هدایت و بشارتی است برای کسانیکه تسلیم الله هستند!

پس قرآن سخن روح القدس  است که از جانب الله نازل گردیده است. 

با این مقدمه علت تغییر زوایا از سوم شخص به اول شخص نیز مشخص می گردد: سخن روح الامین همان پیام الله است و پیام الله همان سخنی است که روح القدس انتقال داده است. بعنوان مثال داریم:

كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿المجادلة: ٢١﴾

الله مقرر کرده است که من و فرستادگانم چیره و غالب می گردیم هر آیینه الله قدرتمند و پر زور است.

که "من" در آیه فوق همان روح القدس یا روح الامین است و فرستادگان او همان پیامبران در طول تاریخ می باشد.

پس قرآن سخن الله با محمد نیست و الله چون موسی با محمد حرف نزده است. بلکه قرآن سخن جبرئیل است که از جانب الله و به اذن الله بر محمد نازل شده است. 

بوسیله ی
اتفاقا آیاتی که متکلم وحده هستند به صراحت مبین گفتگوی مستقیم الله با بنده اش محمد هستند و این آیات ویژگیهایی دارند که میتوان بررسی نمود ، مثل همان توصیف دوگانه از بهشت و جهنم در آیات مستقیم از جانب خداوند و آیاتی که جبرئیل و سایر کارگزاران الهی بیان میدارند. این درست که جبرئیل  چیزی جز اراده الهی را بیان نمیکند ولی نحوه بیان و تبیین موضوع در این دو قسم آیات با هم تفاوت دارد.
ملایک رابط با پیامبر بیش از یکی بوده اند زیرا در خیلی از جاها از کلمه نحن استفاده شده و نحن نمیتواند جمع الله با روح القدس باشد زیرا قابل جمع نیستند. نحن بیانگر تعدد کارگزاران الهی است که تحت فرمان جبرئیل امین مشغول کارگزاری هستند.
در داستان رفتن موسی به طور نیز همین "ماها" یعنی ملایک کارگزار الهی هستند که موسی را آماده دیدار الهی میکنند و یا الواح را به موسی میدهند.
قبلا در خصوص تفاوت نبی و رسول عرض کرده بودم که :
به نظر میرسد که رسول و نبی با هم کمی تفاوت دارند به بیان دیگر به نظر میرسد که هر نبی رسول است ولی هر رسولی لاجرم نبی نیست.
اللَّـهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿٧٥
خداوند سمیع و بصیر از میان ملائک و انسانها رسولانی برمیگزیند.
استمراری بودن گزینش رسولان از سوی خداوند دلیلی است بر ادامه دار بودن رسولان.
اما قرآن با صراحت از ختم نبوت و خاتم النبی بودن پیامبر میگوید و این یعنی اینکه قرآن در دسترس ما ختم وحی مکتوب است.
در آیات دیگری مثل آیه یک سوره فاطر باز هم بر رسول بودن ملائک صحه میگذارد.

حال در آیه 21 مجادله ، آشکارا از فرستادگان روح القدس سخن به میان آمده و این رسولان میتوانند هم انسان و هم ملایک باشند زیرا تخصیصی در مورد فقط انسان بودن رسولان زده نشده است. در ضمن رسول انسانی نیز میتواند در هر برهه ای از زمان فرستاده شود زیرا  در آیه 75 حج ، فعل فرستادن به شکل استمراری است و این یعنی اینکه رسولان بر خلاف انبیا که به محمد ختم شده است ، در زمان ما نیز فرستاده میشوند و این رسولان میتوانند هم انسان باشند و هم ملایکه.
الله بهیچ عنوان مستقیم (مثل موسی) با محمد صحبت نکرده و هیچ آیه ای پیرامون ادعای شما وجود ندارد.

با استناد به آیات قرآن، نحن در آیات قرآن به کارگزاران الله اشاره دارد که هیچ سخنی را از قول خود طرح نمی کنند و هیچ تبیینی را از جانب خویش انجام نمی دهند:

وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَٰلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ﴿مريم: ٦٤﴾

ما جز بفرمان پروردگار تو، نازل نمی‌شویم؛ آنچه پیش روی ما، و پشت سر ما، و آنچه میان این دو  می‌باشد، همه از آن اوست؛ و پروردگارت هرگز فراموشکار نیست.

بنظرم اینکه شما نمی خواهید قبول کنید که نبی (خبرآور) و رسول (فرستاده) دو عملکرد مقام هر پیامبری هستند، شما را در مسائل دیگر نیز دچار شبهات کرده است. بطوریکه می بینیم که ادعا می کنید که الله با محمد سخن گفته است!

محمد خاتم انبیاء و خاتم رسولان و خاتم دریافت کنندگان غیب و خاتم کسانی که به ایشان کتاب داده شده و خاتم هشدار دهندگان و خاتم بشارت دهندگان است و همه اینها در ختم غیب معنا می یابد. پس شما دو راه بیشتر پیش روی ندارید:

1) یا ادعا کنید که نزول غیب هنوز ادامه دارد!
2) یا ادعا کنید که نزول غیب پس از قرآن مختومه شده است.

لطفا این مساله را تعیین تکلیف کنید تا ما بدانیم شما به کدام موضوع معتقدید؟
كَذَٰلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿٥٢﴾ أَتَوَاصَوْا بِهِ ۚ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿٥٣﴾ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنتَ بِمَلُومٍ ﴿٥٤﴾ وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٥٥﴾ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦﴾ مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ ﴿٥٧﴾ إِنَّ اللَّـهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ ﴿٥٨﴾ فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا يَسْتَعْجِلُونِ ﴿٥٩﴾ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿٦٠﴾
آیات  52 تا 60 سوره الذاریات
آنکه در آیات 54 و 55 به صورت متکلم وحده به پیامبر امر میکند ، اگر روح القدس است پس باید نتیجه گرفت که متکلم وحده آیه 56 نیز روح القدس است و اوست که خالق انس و جن است و میخواهد که عبادتش کنند اما میدانیم آنکه باید بندگیش کنیم الله است پس استدلال درست نیست و متکلم وحده آیات 54 و 55 و 56 همگی خود خداوند سبحان هستند که محمد را مستقیما مورد خطاب قرار میدهند.
از منظر روش شناسی تحقیق درست نیست که بگوییم یا باید این را قبول کنی یا آنرا.
بنده تحقیق نکرده ام ولی اگر در قرآن جایی قید شده که نزول غیب همراه با فوت محمد قطع شده ما را مطلع فرمایید.
اتصال شعوری تمامی انسانها به مبدا هستی به طور مداوم وجود دارد و الهام و جرقه ذهنی و فهمیدن هر آنچه که قبلا سابقه شناختی از آن در دانش بشری وجود نداشته همگی بیانگر ارسال آگاهی از مبدا خلقت به ابنا بشر به شکل الهام است و توانایی درک و جذب این الهامات همان هوش باطنی است.
ارسال آگاهی و هدایت غیر مستقیم بدون نیاز به وحیی که از طریق روح القدس و یا به طرق دیگر صورت بگیرد ،  قابل قطع نیست زیرا در این صورت کسانی پیدا نمیشوند که به درکی برسند که بشر بدان نیازمند است و تازه همین افراد یک حس درونی قوی نیز پیدا کنند تا به هر طریق ممکن اطلاعات و آگاهی های دریافتی را به عموم انسانها عرضه کنند .
 مگر نه اینکه وظیفه رسول دریافت و توزیع آگاهی است؟
حال اگر رسولی دارای خبر مستقیم از جانب خداوند باشد به آن رسول میگویند نبی و اگر وحی مستقیم و اتصال عیان به دستگاه وحی موجود نباشد و با این وجود فرد به اطلاعاتی مهم که مورد نیاز بشریت است رسیده و نیروی درونی نیز وی را وادار به انتشار این آگاهی ها نماید ، به چنین فردی میتوان گفت رسول.
در پایان خوشحالم که مطابق آیه ارایه شده از طرف حضرتعالی  ﴿مريم: ٦٤﴾ ، وجود کارگزاران الهی بیش از یک کارگزار مورد قبول واقع شده است.
علیرضای عزیز ، به خدای احد و واحد هیچ عنادی در قبولاندن سخنم ندارم و اگر با استدلال بهتری بتوانید مرا قانع کنید براحتی با عذر خواهی عیان ، استدلال قویتر را قبول خواهم کرد و همچنان میگویم که خدا را شاکرم که مرا در مسیری قرار داد تا با نظرات بدیع شما آشنا شوم و شرط ادب نیست که شاگردی در پیشگاه استادش عنادورزی کند.
خداوند حافظ وجود نازنین شما باشد. ان شاالله
با سلام،

أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿الصافات: ١٥٠﴾
آیا "ما" فرشتگان را مؤنث آفریدیم و آنها ناظر بودند؟!

حتی در آیه فوق خلقت ملائکه بصورت جمع "خلقنا الملائکه" آمده چرا که روح از ملائکه جداست:

 يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿النبإ: ٣٨﴾

این مهم که قدرت خلقت به "روح القدس" یا "روح الامین" یا جبرئیل تفویض شده و او به اصطلاح شما از "ضمیر جمع" استفاده می کند نشان دهندۀ بندگی مطلق روح القدس در پیشگاه الله است که هیچ وقت "من" نمی گوید بلکه می فرماید "الله و من" یعنی ما ! چرا که او مطابق آیه ذیل بهیچ وجه کافر و منکر قدرت تفویض شده از سوی الله به خود نیست و همیشه عامل به امر الله است:

وَمَن يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَٰهٌ مِّن دُونِهِ فَذَٰلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ ﴿الأنبياء: ٢٩﴾
و هر کس از آنها بگوید: «من در کنار الله صاحب قدرت هستم»، کیفر او را جهنم می‌دهیم! و ستمگران را این گونه کیفر خواهیم داد.

پس آنجا که می فرماید (و انا التواب الرحیم) یا می فرماید (و ما خلقت الجن و الانس الا یعبدون) یا حتی آنجا که می فرماید (ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصرط المستقیم) همه سخن و قول روح القدس است که از قدرتهای تفویض شده به خود از جانب الله، پرده برداری می کند و با ذکر این قدرتهای تفویض شده به خود بندگی مطلق خود و کارگزاری مطلق خود را به من و شما گوشزد می نماید.

پس روح القدس خود عبد الله است که قدرتهای بسیاری از سوی الله به او تفویض شده است.

ما الله را واحد می پرستیم و به کارگزاران او هر چند قدرتمند باشند کاری نداریم! چرا که روح و ملائکه همگی در آستان الهی سر به تعظیم و سجده دارند و جز امر الله، امری را تدبیر نمی کنند.
همچنین:

1) با استناد به آیات صریح ذیل پس از مرگ محمد نزول غیب بطور کامل مختومه شده و احدی پس از محمد غیب دریافت نمی کند:

عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا  ﴿الجن:    26 تا 28)

دانای غیب اوست و غیبش را بر هیچکس آشکار نمی سازد مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار می‌دهد تا بداند پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند؛ و او به آنچه نزد آنهاست احاطه دارد و همه چیز را احصاء کرده است!

بنابر آیات فوق اگر فرض کنیم که فردی پس از محمد غیب دریافت کرده بدان معنی است که بماانزل الله بر او نازل شده و او آن تنزیل را ابلاغ کرده است! چرا که طبق آیات فوق حافظت و اطمینان از ابلاغ غیب بر عهده الله  است. پس اگر شما ادعا می کنید که کسی پس از محمد غیب دریافت کرده است، لطفا صریحا کتاب او را آشکار کنید تا بلاغت ابلاغ او که سند حقانیت رسالت است هویدا شود. در غیر اینصورت بدانید که احدی پس از محمد وحی دریافت نکرده است.

2) من استاد شما نیستم.

3) کتب من قبل را خوب بخوانید، بسیاری از شبهات شما در مورد ضمایر در کتب من قبل مثلا انجیل جزو بدیهیات است: ..... من نور جهان هستم، من قیامت هستم، من تاک هستم،.... که من همان روح القدس نصب شده بر روی عیسی بن مریم است.... مسیحیت بدلیل کج فهمی انجیل خیال کرد که این "من" عیسی است! شما به اشتباه گمان می کنید که این من جدای از الله است و آنرا از ما جدا کرده اید... در حالیکه در کلام وحی، قواعد و قوانینی جاری است که با قواعد صرف و نحو شیعی (ضمیر متکلم وحده و متکلم مع الغیر و غیره) سازگار نیست! .... کلام وحی را با کلام وحی دریابید نه با چیزی خارج از آن.
سلام
اگر ممکن است کمی با سعه صدر و اخلاق اسلامی جواب دهید. من مسلمانی هستم مومن به الله.
اولا در  آیات  26 تا 28سوره جن حرفی از نبی نیست و صحبت از رسول است و شما در باب عدم اتمام ارسال رسل مطابق آیه 75 سوره حج دلیل و برهانی ارائه نداده اید.
ثانیا بماانزل الله را شما بر اساس چه دلیلی فقط وحی ارسالی از طریق روح القدس میدانید؟
ثالثا اگر مطابق آیه 75 سوره حج ارسال رسولان ادامه دار بوده باشد بنابراین مطابق آیات 26 تا 28 جن ارسال پیام از غیب هنوز هم ادامه دارد و میپرسم که ادامه دار بودن ارسال پیام از غیب با خاتم انبیا بودن محمد چه منافاتی دارد؟ معلوم است که دیگر وحی مستقیم و مکتوب ارسال نمیشود زیرا نبوت ختم شده است ولی رسالت چه ؟ آیا دلیلی بر ختم ارسال رسولان به طور واضح همانطور که در مورد انبیا هست در دست دارید؟
 رابعا و از همه مهمتر اینکه چرا شما آیه 29 سوره انبیا را دیده اید اما از آیه   وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿٢٥﴾  همان سوره  که میفرماید : و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که "خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید" .
این جمله داخل گیومه که دیگر نمیتواند روح القدس باشد پس خود خداوند است که مستقیما به پیامبرش امر میکند خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید.
خامسا در کجای قرآن ذکر شده که خداوند انحصارا فقط با موسی حرف زده و نه با سایر انبیا؟
والسلام
با سلام.

1) دیدگاه جای طرح دهها سوال نامرتبط نیست

2) اجازه ندارید خارج از تاپیک سوال به بحث بپردازید

3) اگر با پاسخ ارائه شده مشکل دارید آیه رد بیاورید. در غیر اینصورت نمی توانید با بررسی خوشه ای یا اعمال باید و نباید به جمله ای از یک آیه،  آیات دیگر را کتمان کنید. وقتی قرآن می فرماید که "انه لقول رسول کریم"... "قل نزله روح القدس من ربک بالحق"..... شما آیه ای بیاورید که فرموده باشد و کلم الله محمد تکلیما ! و اگر آیه ای اینچنین ندارید، پس درخواست رد آیه ناموجود را از من نفرمایید.

4) مطمئن باشید برای حفظ نظم فحوایی و محتوایی انجمن به راحتی و بدون مماشات سوالات و پاسخ های بی ربط حذف یا پاک می گردند.

5) این اخطار آخر من به شما بود. والسلام.
سلام. با خواندن این مطالب من متوجه نشدم که خالق انس و جن الله تعالی می باشد یا روح القدس ممنونم از پاسخگویی شما
خالق الله است و بس. روح القدس مخلوق الله و مجری اوامر الله است. مثلا در قرآن که سخن روح القدس است، روح می فرماید:

كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿المجادلة: ٢١﴾
الله مقرر کرده که من و فرستادگانم پیروز هستیم.

که بعنوان نمونه اینجا دقیقا علت پیروزی خود را امر الله می داند و خود را صرفا مجری امر الله معرفی می فرماید.

در قیامت نیز او تکلم نمی کند مگر آنکه الله به او اذن دهد و آن چیزی را می گوید که الله به او امر کرده است:

يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿النبإ: ٣٨﴾
روزی که «روح» و «ملائکه» در یک صف می‌ایستند و هیچ یک، جز به اذن رحمان، سخن نمی‌گویند، و (آنگاه که می‌گویند) درست می‌گویند!
(إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا)
[Surat Al-Insan 2]

در این ایه منظور از (انا) فقط الله است یا کارگزان الله هم در خلق انسان نقش دارند؟
کارگزاران "نقش" ندارند... کارگزاران کارگزارند یعنی عاملند و از خود هیچ نقشی ندارند.
منظور از "انا" آستان عامل الهی است که مجری دستورات الله است.
سعی کنید این را برای خودتان تفهیم کنید که چون الله مجریانی را قرار داده است بهیچ عنوان به معنای ضعف یا کوتاهی و ناتوانی نیست... بلکه الله امر خود را هرطور که بخواهد اجرا می کند.
یعنی مجریان الله در خلقت انسان هم نقش داشته اند؟
مطابق آیات متعدد. که در آن اشاره به جمع نموده است: بله.... مجریان دستورات الله، "کارگزار" خلقت انسان و آسمان و زمین بوده اند اما در آن نقشی نداشته اند.
...