و علیکم السلام،
1) در آیه 27، مسیح از توما صریحا می خواهد که دست خود را پیش آورده و به بدن او که به اذن الله از میان مردگان بازگردانده شده دست بزند تا یقینا ایمان به رستاخیز بیاورد. دقت کنید که مسیح از توماس نخواسته که با دست زدن به بدن او به "خدا بودن عیسی" اعتراف کند! بلکه موضوع گفتگوی بین عیسی و حواریون"اثبات رستاخیز" برای توما است.
سپس در آیه 28 توما در تحیر خود می گوید ואמר לה מרי ואלהי {و امر له مری و الهی} یعنی: و به او گفت ای آقای من و ای اله من .
در ادامه عیسی توماس را اندک ملامتی می کند (ملامت می کند چون بارها نبوت کرده بود که این رستاخیز اتفاق می افتد اما حواریون مردد بودند) و سپس می فرماید خوشابحال آنانی که ندیده ایمان آورند. حالا این جمله به چه معنی است؟ به این معنی است که خوشابحال کسانیکه بدون دیدن بدن مبعوث شدۀ مسیح به رستاخیز او ایمان آورند.
نتیجه 1) آیات قبل و بعد پیرامون اثبات صحت رستاخیز به حواری متحیر است، نه پیرامون اثبات خدا بودن عیسی!
2) در خود همین صحیفه یوحنا ذات الله و ذات رسول الله به صراحت از همدیگر تفکیک شده است:
و آنکه مرا محبت ننماید، کلام مرا حفظ نمی کند؛ و کلامی که میشنوید از من نیست بلکه از پدری است که مرافرستاد (انجیل صحیفه یوحنا 14:24)
یا صریحا در صحیفه متی فرموده:
آنگاه عیسی وی را گفت: «دور شوای شیطان، زیرا مکتوب است که خداوند خدای خود را سجده کن و او را فقط عبادت نما.» (انجیل صحیفه متی 4:10)
نتیجه 2) انجیل صریحا مسیح را "عبد الله" مسمی نموده است و هیچ جا او را یهوه ننامیده است.
3) آیا توماس صرفا از تحیر و در بی اختیاری این حرف را زده و عیسی را "الهی" صدا کرده است؟ پاسخ آن است که خیر، چرا که ریشه אל یا همان "ال" اساسا برای خطاب به کسی بکار می رود که صاحب قدرتی شده باشد. مشکل اینجاست که اکثر ما می خواهیم با ادبیات و منطق فارسی موجود در کوچه و خیابان به فهم کتاب مقدس بپردازیم در حالیکه متن مقدس ادبیات یکتا و خاص خود را دارد. بعنوان مثال نگاه کنید که در کتاب خروج از تورات، موسی نیز به "الهیم" مسمی شده است (در حالیکه در صحیفه پیدایش تورات الهیم به خالق آسمانها و زمین دلالت دارد!!):
و او برای تو به قوم سخن خواهد گفت، و او مر تو را بهجای زبان خواهدبود، و تو او را بهجای خدا (الهیم) خواهی بود. و این عصا را بهدست خود بگیر که به آن آیات را ظاهر سازی (تورات صحیفه خروج 4:16 و 4:17)
یک فارس زبان گمان می کند که در آیه فوق موسی به خدای هارون مسمی شده! در حالیکه واژۀ ال و مشتقات آن مانند اله، الهیم، ایل همگی به عملکرد صاحب قدرت بودن نسبت به چیزی دلالت دارد.
پس با استناد به آیه ای از تورات مشخص شد که توما با گفتن "الهی" منظورش "خدا نامیدن" عیسی به منطقی که ما امروز در کوچه و خیابان می شناسیم، نمی باشد و همچنین مشخص شد که در لسان وحی واژگان معانی متفاوتی را نسبت به منطق زبان کوچه و خیابان دارند. بدیهی است که ملاک برای فهم صحیح آیات، منطق کتاب مقدس است نه منطق زبان فارسی ما !