به نمونه ای از ترجمه های مترجمان در باب این کلمات توجه کنید:
لَيسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ(البقرة/177)
نيکي، اين نيست که روي خود را به سوي مشرق و مغرب کنيد؛ بلکه نيکي (و نيکوکار) کسي است که به خدا، و روز رستاخيز ، و فرشتگان، و کتاب ، و پيامبران، ايمان آورده؛ و مال را، با همه علاقهاي که به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق ميکند؛ نماز را برپا ميدارد و زکات را ميپردازد؛ و کساني که به عهد خود -به هنگامي که عهد بستند-وفا ميکنند؛ و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج ميدهند؛ اينها کساني هستند که راست ميگويند؛ و اينها هستند پرهيزکاران!
لَا يؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيمَانِكُمْ وَلَكِنْ يؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يجِدْ فَصِيامُ ثَلَاثَةِ أَيامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيمَانَكُمْ كَذَلِكَ يبَينُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(المائدة/89)
خداوند شما را بخاطر سوگندهاي بيهوده مؤاخذه نميکند؛ ولي در برابر سوگندهايي که محکم کردهايد، مؤاخذه مينمايد. کفاره اينگونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاي معمولي است که به خانواده خود ميدهيد؛ يا لباس پوشاندن بر آن ده نفر؛ و يا آزاد کردن يک برده؛ و کسي که هيچ کدام از اينها را نيابد، سه روز روزه ميگيرد؛ اين، کفاره سوگندهاي شماست به هنگامي که سوگند ياد ميکنيد. و سوگندهاي خود را حفظ کنيد ، خداوند آيات خود را اين چنين براي شما بيان ميکند، شايد شکر او را بجا آوريد.
إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(التوبة/60)
زکاتها مخصوص فقرا و مساکين و کارکناني است که براي آن زحمت ميکشند، و کساني که براي جلب محبتشان اقدام ميشود، و براي (آزادي) بردگان، و بدهکاران، و در راه خدا، و واماندگان در راه؛ اين، يک فريضه الهي است؛ و خداوند دانا و حکيم است.
تحریر رقبه در آیه ی ۸۹ سوره ی مائده را، که در باب کفاره ی ادای سخن لغو است آزاد کردن برده گفته اند، نه رهانیدن بدهکار از بار قرض، همچنان که در آیه ی ۶۰ سوره ی توبه، که از محل مصرف صدقاتی خبر می دهد، که همه جا زکات معنا کرده اند، باز هم الرقاب، نه بدهکاران، که بردگان در اساس محروم از حقوق مادی اند تا احتمالا صاحبان آن ها مال بخشیده از آن منبع صدقات را به سود کیسه ی خود مصادره کنند!؟
با کمی دقت در معنای رقبه و رقاب در آیات فوق میتوان ملاحظه کرد که معنای واقعی این کلمات بیشتر به مفهوم کسی که گردنش زیر دین و قرضی است ، نزدیکتر است تا مفهوم برده.