و اگر در آنچه بر تو نازل كرده‌ايم ترديد دارى، از آنها كه كتابهای پيش از تو را مى‌خوانند سؤال كن... ﴿سوره يونس: آیۀ ٩٤﴾
+5 امتیاز

با سلام برادر بزرگوار دو سوال داشتم: 

1. حروف الفبا اعم از الف، ب، پ و ... را بر اساس چه منابعی معنی میکنید میشه دقیق آدرسش رو ذکر کنید تا ما هم ازش استفاده کنیم ؟

2. صرف و نحویی که الان وجود دارد و قاری و مفسرین و ... که ازش استفاده می کنند مثلا برای نوشتن و خواندن و فهم و .... تا چه حد نزد شما اعتبار دارد و اگر اعتبار چندانی ندارد پس ما چطورکلمات عربی را بخوانیم یا بنویسیم ؟

در معنی کلمات بوسیله ی
برچسب گذاری دوباره بوسیله ی

1 پاسخ

+4 امتیاز

با سلام.

آنان که با متن تورات و انجیل آشنایی دارند، بر این واقفند که حروف و کلمات در لسان تورات و انجیل دارای عملکرد و معنا می باشد. قرآن نیز با طرح کردن آیات متعددی به این مهم اشاره نموده است. اما از آنجا که مدرسه صرف و نحو و لغتی که برای قرآن تفسیرنویسی کرده، متاثر از مبانی دستوری داستان نویسی یونان می باشد، از اینجهت حروف و کلمات در قرآن از نظر شیعه و سنی بالذات دارای هیچ معنا و عملکردی نمی باشد ! 

بعنوان مثال ارسطو (معلم اول شیعه و سنی!) اقسام لغت را سه قسم می داند و سیبویه (اولین گرامرنویس برای قرآن) قرنها بعد همین تعبیر ارسطو را در کتابش با نام "الکتاب" بکار برده است: 

تعریف اسم از منظر ادبیات ارسطویی: اسم آوا و اصوات مرکبی است که به زمان دلالت ننماید.

تعریف فعل از منظر ادبیات ارسطویی: فعل آوا و اصوات مرکبی است که به زمان دلالت کند. 

تعریف حرف از منظر ادبیات ارسطویی: حرف کوچکترین سازنده آوا و صوت می باشد.

همانطور که ملاحظه می کنید،از نظر ارسطو و بعد سیبویه و بالنتیجه صرف و نحو و لغت شیعی و سنی؛ حروف و کلمات اعم از اسم یا فعل، صرفا آوا و اصوات موسیقیایی می باشند که بهیچ عنوان بطور بالذات دارای معنا و عملکرد نمی باشند. ارسطو معتقد است که معنای کلمات در زد و بندهای اجتماعی و تعاملات موجود در اجتماع شکل می گیرد که اساسا وابسته به سنت، اجماع و مقتضای فرهنگی اقتصادی یک جامعه است. یعنی اگر امروز ما در این انجمن قرارداد کنیم که واژۀ "شیطان" به نوعی مارماهی دلالت دارد، پس این تعبیر از امروز حجت می گردد و معنای کلمه تغییر می کند. 

این در حالی است که در کلام وحی، حروف تک تک دارای عملکرد و کارکرد می باشند و حتی تعداد این حروف (22 حرف الفبا) در کتب مختلف مانند مزامیر فصل 119 یا کتاب مراثی ارمیا فصل 1 به تحریر در آمده اند و زنجیره متصل آیات و پیام های وحی بسان یک بستر محفوظ، بهیچ عنوان اجازه اعوجاج معنا و عملکردها را نداده است. مطالعه متن تورات و انجیل و قرآن نیز پرده از عملکردهای حروف و کلمات مشتق شده از آن بر می دارد و با بررسی مشتقات این حروف "به مرور" می توانید به عملکردهای مختلف آن پی ببرید.

پس دو جبهه موجود است:

1) جبهه ای که حروف و کلمات را موسیقی می داند و برای حروف و کلمات عملکرد و معنایی را بالذات قائل نیست (چون به متن مقدسی اعتقاد ندارد).

2) جبهه ای که حروف و کلمات را منشاء عملکرد و کارایی می داند و زنجیره آیات الهی را تنها بستر معنایابی می شمارد. 

در این وبسایت تلاش بر آن است تا مخاطب را با جبهه دوم آشنا کنیم و نشان دهیم که مدرسه شیعی و سنی که از مکتب یونان متولد شده، از مدخل غلط و اشتباهی که مدخل ادبیات داستانسرایی یونان است به فهم قرآن اقدام نموده است و همین مدخل غلط نتایج غلطی را برای او بوجود آورده است. 

پیشنهاد ما به شما:

1) ابتدا باید به تورات و انجیل و قرآن ایمان بیاورید.

2) سپس از روی بهترین ترجمه های موجود به فهم تطبیقی این کتب و پیام آنها بپردازید. 

3) احکام و فرایض الله را در عمل در زندگی تان اقامه کنید.

4) به یادگیری زبان اصلی این کتب بپردازید و ساختارها و ترکیب های  ساده از حروف و کلمات را در آیات مختلف کتب و بر اساس پیام های آیات مختلف بررسی کنید تا به عرصه فهم کلام از مدخلی که الله قرار داده است دست یابید. 

فراموش نکنید که حتی ترجمه های موجود نیز برای فهم پیام و تعلیمات کتب کافیست البته به شرطی که قرآن و کتب من قبل را بطور تطبیقی مطالعه نمایید. در غیراینصورت در مرحله بعد فهم عملکرد حروف و کلمات نیز سخت و غیرممکن می گردد. 

موفق باشید. 

بوسیله ی
سلام
تشکر می کنم که وقت گذاشتید و سوالم رو پاسخ می دید. راستی اگه کسی بخواد متن عربی بخواند یا بنویسید چطور و بر اساس چه قاعده ای هست؟
در ضمن در کتاب آرمیا فصل 1 حروفی وجود نداشت فک کنم آدرسش رو اشتباهی دادید؟
سلام خواهش می کنم.. بله... منظورم مراثی ارمیا بود که تصحیح شد. ممنون.... در ضمن شما به اصل متن مراجعه کنید نه به ترجمه تا شاهد تکرار 22 حرف در ابتدای 22 آیه فصل اول باشید... از این نمونه فراز ها در کتاب مقدس بسیار هست:

نمونه دیگر آیات 10 تا 31 فصل 31 کتاب امثال، که هر ابتدای هر آیه به ترتیب حروف آغاز می شوند.
سلام برادر محترم
دوسوال:
1. به این آدرس ها مراجعه کردم ولی چیزی با این معنی که شما مثلا برای حرف "ک" یا "ب" آوردید پیدا نکردم. میشه راهنمایی کنید چطور برای این 22 حرف این معانی را در خلال آیات پیدا کرده اید؟
2. سوالی رو ازتون پرسیدم ولی پاسخ ندادید اگر صرف و نحو بر داریم چه چیزی از زبان عربی باقی میموند. به عنوان مثال بنده تا قواعد تجوید یاد نگیرم چطور می تونم قرآن بخونم و یا این کلمات را ادا کنم. اصلا شما به صرف و نحو استناد می کنید؟ تا جایی که بنده مطلع هستم بدون در نظر گرفتن صرف و نحو اصلا نمیشه نه نوشت و نه خوند؟
صرف ونحو را نمی توانید کنار بگذارید.

خوب فکر کنید. فکر کنید .

  سریع دستتان را روی دکمه های کیبورد  نبرید تا جوابم را بدهید ، من هم از انسان های  بی توجه به خدا خوشم نمی آید.

  تعصبتان را کنار بگذارید قرار نیست هرچه که در جریان افکار افراد با عقاید غلط بدست آمده باطل باشد.

کاری به مکتب کوفه (با طبع شیعی ندارم) مکتب بصره پا جای پای یونانی ها گذاشته و چشم بسته به معانی  حروف که باعث ثبات و تغییر ناپذیری مفهوم کلمات می شود ،  توجهی نکردند واز روی آن گذشتند ولی به شیوه ساخته شدن مشتقات توجه کردند و نتیجه کارشان اشتقاق اکبر  و نحو  بود که هر انسانی که بدنبال حقیقت است ، بدون تعصب  آن را بررسی سپس حداقل  کلیاتش را با عقلش تصدیق می کند.

اشتقاق را قبول ندارید ، به این مطلب که هر جمله باید دارای زمان باشد اعتقادی ندارید ، قسمتی از جمله  استناد کننده (مسند)و قسمت دیگر مورد استناد(مسند الیه) را قبول ندارید ، اصلا شما چطور این ها را منکر می شوید در حالیکه بوسیله همین قواعید دارید فکر می کنید و حرف می زنید. خیلی ببخشید شما به مطالبی پی بردید ولی همین مساله باعث شده نظرات دیگر را به کل نادیده بگیرید.

باور کنید ! باور کنید !

باور کنید آن ها فکر داشتند بیرون آوردن آن قواعد کار شایسته ای بوده ،  هرچند عقاید باطل داشتند و کافر بودند.
دوست گرامی در لسان وحی جملات دارای زمان tense نیستند!

بنظرم این شما هستید که وارد سایتی شده اید و بدون اینکه کم ترین اطلاعاتی در مورد متدلوژی تحقیق و تفحص این سایت داشته باشید، مجادله می کنید... پیشنهاد می کنم کمی نظاره کننده باشید... تا مثلا متوجه شوید که چرا در لسان وحی جملات زمان ندارند... من بعید بدانم که شما بدانید که همین امروز در دنیا زبان های زنده ای وجود دارند که tense محور نیستند و گذشته و حال و آینده در آنها معنی و مفهومی ندارد.
شما نوشتید «در کلام وحی، حروف تک تک دارای عملکرد و کارکرد می باشند» آیا دلالت مشخصی (آیات مشخصی) برای این مدعا وجود دارد یا از سیاق آیات نتیجه گرفته شده؟
دلالت مشخص عملکرد تک تک حروفی است که در زبان قرآن نیز به تنهایی معنا دارند: ب (بوسیله)، ف (پس)، ک (مانند)، و (عطف)، ل (برای)، م (جای)، س (آینده ساز، سنقراءک) و نمونه های مشابه. به زبان دیگر همین که در لسان وحی بسیاری از حروف به صورت پیشوند به تنهایی عملکرد دارند نشان دهنده آن است که هر حرف یقینا دارای عملکرد و معناست.
...