1) افدت
الافدة یا همان افدت از ریشه افد/אפד مشتق شده که در لسان وحی به عملکرد چیزی است که چیز دیگری را در بر می گیرد، می پوشاند و احاطه می کند، برای فهم بهتر چند مثال از کلام وحی را مورد بررسی قرار می دهیم:
ועשו את {האפד} זהב תכלת וארגמן תולעת שני ושש משזר מעשה חשב׃
وعشو ات {هافد} زهب تکلت وارجمن تولعت شنی وشش مشزر معشه حشب
و ایفود را از طلا و لاجورد و ارغوان و قرمز و کتان نازک تابیده شده، از صنعت نساج ماهر بسازند (خروج 28:6)
ایفود به معنای لباس و ردای مخصوص کاهنان است. (منظور از ایفود چیست؟) لباس چیزی است که بدن را می پوشاند و احاطه می کند.
ויטע אהלי אפדנו בין ימים להר צבי קדש ובא עד קצו ואין עוזר לו׃
ویطع اهلی افدنو بین یمیم لهر صبی قدش وبا عد قصو واین عوزر لو
و خیمه های ملوکانه خود را در کوه مجید مقدس در میان دو دریا برپا خواهد نمود، لیکن به اجل خود خواهد رسید و معینی نخواهد داشت (دانیال 11:45)
خیمه آن چیزی که درون خود قرار دارد را می پوشاند و در بر می گیرد.
וטמאתם את צפוי פסילי כספך ואת אפדת מסכת זהבך תזרם כמו דוה צא תאמר לו׃
وطماتم ات صفوی فسیلی کسفک وات افدت مسکت زهبک تزرم کمو دوه صا تامر لو
و پوشش بتهای ریخته نقره خویش را و پوشاندن اصنام تراشیده طلای خود رانجس خواهید ساخت و آنها را مثل چیز نجس دور انداخته، به آن خواهی گفت: دور شو (اشعیا 30:22)
افدت در این آیه در مصداق ستر و پوشاندن به کار رفته که باز هم به عملکرد احاطه و دربرگرفتن دلالت دارد.
با توجه به آیات فوق به بررسی این کلمه در آیه مورد نظر می پردازیم:
قُلْ هُوَ الَّذِي أَنشَأَكُمْ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ ﴿الملك:٢٣﴾
بگو: «اوست آن كس كه شما را پديد آورده و براى شما گوش و ديدگان و پوششی آفريده است. چه كم سپاسگزاريد»
متاسفانه بدلیل عجمی بودن زبان فارسی امکان ترجمه یک کلمه ای و دقیق اکثر واژه های قرآنی به آن امکان پذیر نیست. در واقع واژه افدت به پوست انسان و احساساتی دلالت دارد که به واسطه آن پوشش درک می شود (چشایی، لمس کردن و..) به آیه زیر توجه کنید:
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿الهمزه:6 و 7﴾
آتش افروخته الهی است كه به پوست آنها مى رسد
در آیه فوق رسیدن آتش به افدت به معنی رسیدن آتش به مدخل پوششی (پوست) آنها اشاره دارد که طبیعتن باعث احساس کردن آتش با تمامی وجود در ابعاد مختلف حسی آن افراد می شود. همانطور که اگر لباس یا خیمه ای را آتش بزنیم هر آن چیز که درون آنهاست آتش می گیرد! در نتیجه افدت به بیرونی ترین پوششی است که سرتاسر هر چیز را در بر می گیرد دلالت دارد.
2) قلب
قلب از ریشه قل/קל مشتق شده که به عملکرد جمع شدن/پراکنده شدن چیزی دلالت دارد که در مصادیق مختلفی در لسان وحی استفاده شده، به آیات زیر توجه کنید:
ויעבר בכל שבטי ישראל אבלה ובית מעכה וכל הברים ויקלהו ויבאו אף אחריו
ویعبر بکل شبطی یشرال ابله وبیت معکه وکل هبریم ویقلهو ویباو اف احریو
و او از جمیع اسباط اسرائیل تا آبل و تا بیت معکه و تمامی بیریان عبور کرد، و ایشان نیز جمع شده، او را متابعت کردند ( سموئیل دوم 20:14)
در این آیه اشاره به جمع شدن افرادی در یک نقطه می شود.
ואשר אכלו שאר עמי ועורם מעליהם הפשיטו ואת עצמתיהם פצחו ופרשו כאשר בסיר וכבשר בתוך קלחת
واشر اکلو شار عمی وعورم معلیهم هفشیطو وات عصمتیهم فصحو وفرشو کاشر بسیر وکبشر بتوک قلحت
و کسانی که گوشت قوم مرا می خورند و پوست ایشان را از تن ایشان می کنند و استخوانهای ایشان را خرد کرده، آنها را گویا در دیگ و مثل گوشت در پاتیل می ریزند (میکاه 3:3)
در این آیه اشاره به دیگ شده، شی فلزی که چیزی در آن جمع می شود.
با توجه به آیات فوق به این نتیجه می رسیم که قلب در قرآن کریم از ریشه قل مشتق شده و از آنجایی که حرف "ب" به خانه و درون دلالت دارد، در نتیجه واژه قلب به معنی چیزی است که درون چیزی جمع می شود. برای فهم بهتر به آیه زیر توجه کنید:
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿القصص:10﴾
و دل مادر موسى [از هر چيز جز از فكر فرزند] تهى گشت اگر قلبش را استوار نساخته بوديم تا از ايمان آورندگان باشد چيزى نمانده بود كه آن [راز] را افشا كند
همانطور که مشاهده می کنید در آیه فوق قلب به معنی رازی است که مادر موسی درون خود نگه داشته و الله برای برملا نشدن آن قلب او را (مکانی که راز را نگه داشته) را استوار می کند، در نتیجه قلب در مورد انسان به جایی دلالت دارد که انسان حرفها و رازهای خود را در آن جمع می کند.