درخت معرفت نیک و بد خط قرمز مشخص شده توسط پروردگار برای آدم بود:
و یهوه خدا آدم را امرفرموده، گفت: «از همه درختان باغ بیممانعت بخور، اما از درخت معرفت نیک و بد زنهارنخوری، زیرا روزی که از آن خوردی، هرآینه خواهی مرد (تورات صحیفه پیدایش فصل 2 آیات 16 و 17)
آدم با زیر پا گذاشتن این خط قرمز از دایره اطاعت پروردگار خارج شد و با این حرکت خودسرانه نشان داد که خودش را در برابر خالقش صاحب نظر بحساب می آورد و در خیال خودش عارف نیک و بد شده است که خودسرانه و جدای از کلام الله تصمیم می گیرد:
و یهوه خدا گفت: «همانا انسان مثل یکی از ما شده است، که عارف نیک وبد گردیده. اینک مبادا دست خود را دراز کند و ازدرخت حیات نیز گرفته بخورد، و تا به ابد زنده ماند (تورات صحیفه پیدایش فصل 3 آیه 22)
در آیات فوق بیان شده که الله عارف نیک و بد می باشد و الله تابع کسی نیست اما آدم نیز با تخطی کردن و خارج شدن از دایره اطاعت خود را از مسلمان بودنش (یعنی تسلیم کلام الله بودنش) خارج نمود و در اصل خودش برای خودش احساس خدایی کرد و احساس کرد که می تواند تشخیص نیک از بد را بدهد.
پس علت نهی پروردگار آن است که مبادا آدم از دایره اطاعت خارج شود مگر نه، نه آن درخت درخت خاصی بود و نه میوه اش میوۀ خاصی بود، بلکه اصل مطلب به مقوله خروج از دایره اطاعت و ورود به دایره خودسری و خودمحوری دلالت دارد.