ریشه نفق در لسان وحی به عملکرد "بیرون کردن/آوردن" دلالت دارد:
ואף מאניא די בית אלהא די דהבה וכספא די נבוכדנצר הנפק מן היכלא די בירושלם והיבל המו להיכלא די בבל הנפק המו כורש מלכא מן היכלא די בבל ויהיבו לששבצר שמה די פחה שמה (صحیفه عزرا فصل 5 آیه 14)
و نیز ظروف طلا و نقره خانه خدا که نبوکدنصر آنها را از هیکل اورشلیم گرفته وبه هیکل بابل آورده بود، کورش پادشاه آنها را از هیکل بابل بیرون آورد و به شیشبصرنامی که او را والی ساخته بود، تسلیم نمود
در آیه فوق فعل הנפק ها-نفق به بیرون آوردن ظروف طلا از هیکل اورشلیم توسط بخت النصر اشاره دارد که مترجم آنرا حسب ترجمه روان به "گرفتن" یعنی بیرون آوردن ترجمه کرده است. نمونه واضح تر کارکرد "نفق" به معنای بیرون آوردن از قرار ذیل است:
נהר די נור נגד ונפק מן קדמוהי אלף אלפים אלפין ישמשונה ורבו רבון רבבן קדמוהי יקומון דינא יתב וספרין פתיחו (صحیفه دانیال فصل 7 آیه 10)
نهری از آتش جاری شده، از پیش روی او بیرون آمد. هزاران هزار او را خدمت میکردند وکرورها کرور به حضور وی ایستاده بودند. دیوان برپا شد و دفترها گشوده گردید
در آیه فوق ונפק و-نفق به بیرون آمدن نهر دلالت دارد.
یکی از راه های یافتن معنای "نفق" در قرآن نیز بررسی نمودن معنای خلاف آن در مواجهه با نفق در آیات می باشد:
هَا أَنتُمْ هَٰؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُم ﴿محمد: ٣٨﴾
شما همان هستيد كه براى انفاق در راه الله فرا خوانده شدهايد. پس برخى از شما بخل مىورزند، و هر كس بخل ورزد تنها به زيان خود بخل ورزيده، و [گرنه] خدا بىنياز است و شما نيازمنديد؛ و اگر روى برتابيد [خدا] جاى شما را به مردمى غير از شما خواهد داد كه مانند شما نخواهند بود.
بخل به معنای در " درون حصر نمودن" است و در مقابله با نفق که به معنای "بیرون آوردن" است قرار دارد. انسان بخیل کسی است که آنچکه الله بدو داده است را برای خود محصور میکند. در مقابل انسان منفق کسی است که آنچکه الله بدو داده است را بیرون می آورد تا بر اساس کلام الله سهم اولی القربی و آن کسانیکه الله به رعایت شان امر فرموده را ادا نماید:
الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ ﴿آلعمران: ١٧﴾
لازم به ذکر است که همین ریشه در قرآن برای خطاب به "منافقین" مکررا بکار رفته است که بهترین شرح را خود قرآن در این زمینه ارائه کرده است:
يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ ﴿التوبة: ٦٤﴾
منافقان بيم دارند از اينكه [مبادا] سورهاى در باره آنان نازل شود كه ايشان را از آنچه در دلهايشان هست خبر دهد. بگو: «ريشخند كنيد، بىترديد الله آنچه را كه از آن مىترسيد بیرون خواهد آورد.»
بدین ترتیب، منافقین کسانی هستند که الله هر آنچکه در قلوب ایشان بوده را در آیاتش برای ما بیرون آورده است. اگر قرآن و تورات و انجیل را دقیق مطالعه کنید متوجه می شوید که فرازهای متعددی از این کتب به برملا ساختن و بیرون آوردن آنچکه در قلب های منافقین است، اختصاص داده شده است !! به زبان امروزی منافقین یعنی کسانیکه خداوند ایشان را در آیاتش برملا کرده است!