و اگر در آنچه بر تو نازل كرده‌ايم ترديد دارى، از آنها كه كتابهای پيش از تو را مى‌خوانند سؤال كن... ﴿سوره يونس: آیۀ ٩٤﴾
+2 امتیاز

در آیات فصل 27 کتاب پیدایش اینطور می خوانیم:

۱۸پس نزد پدر خود آمده، گفت، ای پدر من! گفت، لبیک، تو کیستی ای پسر من؟ ۱۹یعقوب به پدر خود گفت، من نخست‌زادۀ تو عیسو هستم. آنچه به من فرمودی کردم، الآن برخیز، بنشین و از شکار من بخور، تا جانت مرا برکت دهد. ۲۰اسحاق به پسر خود گفت، ای پسر من! چگونه بدین زودی یافتی؟ گفت، یهوه خدای تو به من رسانید. ۲۱اسحاق به یعقوب گفت، ای پسر من، نزدیک بیا تا تو را لمس کنم، که آیا تو پسر من عیسو هستی یا نه. ۲۲پس یعقوب نزد پدر خود اسحاق آمد، و او را لمس کرده، گفت، آواز، آواز یعقوب است، لیکن دستها، دستهای عیسوست. ۲۳و او را نشناخت، زیرا که دستهایش مثل دستهای برادرش عیسو،موی‌دار بود. پس او را برکت داد. ۲۴و گفت، آیا تو همان پسر من، عیسو هستی؟ گفت، من هستم. ۲۵پس گفت، نزدیک بیاور تا از شکار پسر خود بخورم و جانم تو را برکت دهد. پس نزد وی آورد و بخورد و شراب برایش آورد و نوشید. ۲۶و پدرش، اسحاق به وی گفت، ای پسر من، نزدیک بیا و مرا ببوس. ۲۷پس نزدیک آمده، او را بوسید و رایحۀ لباس او را بوییده، او را برکت داد و گفت، همانا رایحۀ پسر من، مانند رایحۀ صحرایی است که خداوند آن را برکت داده باشد. ۲۸پس خدا تو را از شبنم آسمان و از فربهی زمین، و از فراوانی غله و شیره عطا فرماید. ۲۹قومها تو را بندگی نمایند و طوایف تو را تعظیم کنند، بر برادران خود سرور شوی، و پسران مادرت تو را تعظیم نمایند. ملعون باد هر که تو را لعنت کند، و هر که تو را مبارک خواند، مبارک باد. ۳۰و واقع شد چون اسحاق، از برکت دادن به یعقوب فارغ شد، به مجرد بیرون رفتن یعقوب از حضور پدر خود اسحاق، که برادرش عیسو از شکار باز آمد. ۳۱و او نیز خورشی ساخت، و نزد پدر خود آورده، به پدر خود گفت، پدر من برخیزد و از شکار پسر خود بخورد، تا جانت مرا برکت دهد. ۳۲پدرش اسحاق به وی گفت، تو کیستی؟ گفت، من پسر نخستین تو، عیسو هستم. ۳۳آنگاه لرزه‌ای شدید بر اسحاق مستولی شده، گفت، پس آن که بود که نخجیری صید کرده، برایم آورد، و قبل از آمدن تو از همه خوردم و او را برکت دادم، و فی‌الواقع او مبارک‌خواهد بود؟

طبق آیت فوق اسحاق شخص کنار خود(یعقوب)را برکت داد و بعد که عیسو متوجه میشود از این اتفاق وحشت میکند مگر چنین چیزی قابل برگشت نیست یا مگر خداوند از دعا و برکت طلبی ما برای شخص خاص مورد نظر ما باخبر نیست؟(مثل اینکه ما برای شخص بیماری دعا کنیم و در دعای خود اسم او را سهوا اشتباه بگوییم.آیا خدا منظور ما را متوجه نمیشود؟)

در تورات و عهدعتیق بوسیله ی
برچسب گذاری دوباره بوسیله ی

1 پاسخ

+4 امتیاز

1) یعقوب در تصاحب نخست زادگی و همچنین تصاحب برکتی که به نخست زاده داده می شود، حقه بازی کرد و پدر پیر و برادرش را فریب داد. متن این برکت نخست زادگی از این قرار است:

پس خدا تو را از شبنم آسمان و ازفربهی زمین، و از فراوانی غله و شیره عطا فرماید. 29 قومها تو را بندگی نمایند و طوایف تو راتعظیم کنند، بر برادران خود سرور شوی، وپسران مادرت تو را تعظیم نمایند. ملعون باد هرکه تو را لعنت کند، و هر‌که تو را مبارک خواند، مبارک باد.» (پیدایش فصل 27 آیات 28 و 29)

 

2) یعقوب تا آخر عمر، مکافات این حقه بازی را به انحاء مختلف پس داد. بطوریکه در اواخر عمرش، هنگامی که به مصر وارد میشود و با فرعون گفتگو میکند اینطور عنوان می دارد که:

و فرعون به یعقوب گفت: «ایام سالهای عمر تو چند است؟» 9 یعقوب به فرعون گفت: «ایام سالهای غربت من صد و سی سال است. ایام سالهای عمر من‌ اندک و بد بوده است، و به ایام سالهای عمر پدرانم در روزهای غربت ایشان نرسیده.» 10 و یعقوب، فرعون را برکت دادو از حضور فرعون بیرون آمد (پیدایش فصل 47 آیات 8 تا 10)

بر همین اساس یکی از انواع این مکافات هایی که یعقوب متحمل شد این بود که یعقوب نه تنها مجبور شد حق نخست زادگی برادرش را بعدا عملا احترام کند، بلکه از ترس، ثروتی که سالها بدست آورده بود را نیز به برادرش عیسو باز گرداند و حتی در برابر عیسو 7 مرتبه تعظیم کرد: 

و آنها را دسته دسته، جداجدا به نوکران خود سپرد و به بندگان خود گفت: «پیش روی من عبور کنید و در میان دسته‌ها فاصله بگذارید.» 17 و نخستین را امر فرموده، گفت که «چون برادرم عیسو به تو رسد و از تو پرسیده، بگوید: از آن کیستی و کجا می‌روی و اینها که پیش توست ازآن کیست؟ 18 بدو بگو: این از آن بنده ات، یعقوب است، و پیشکشی است که برای آقایم، عیسوفرستاده شده است و اینک خودش نیز در عقب ماست.» 19 و همچنین دومین و سومین و همه کسانی را که از عقب آن دسته‌ها می‌رفتند، امرفرموده، گفت: «چون به عیسو برسید، بدو چنین گویید، 20 و نیز گویید: اینک بنده ات، یعقوب درعقب ماست.» زیرا گفت: «غضب او را بدین ارمغانی که پیش من می‌رود، فرو خواهم نشانید، وبعد چون روی او را بینم، شاید مرا قبول فرماید.» 21 پس ارمغان، پیش از او عبور کرد و او آن شب را در خیمه گاه بسر برد. (پیدایش فصل 32 آیات 16 تا 21)

 

3 و خود در‌پیش ایشان رفته، هفت مرتبه رو به زمین نهاد تا به برادر خود رسید. 4 اما عیسو دوان دوان به استقبال او آمد واو را در بر‌گرفته، به آغوش خود کشید، و او رابوسید و هر دو بگریستند. (پیدایش فصل 33 آیات 3 و 4)

3) نکته مهم اینجاست که علیرغم اینکه اسحاق می دانست که یعقوب، برکت نخست زادگی را به فریب تصاحب کرده، اما چند روز بعد برکت دیگری را به یعقوب داد که اینبار حقیقتا متعلق به خود یعقوب بود. این برکت، برکت ابراهیمی نام دارد که محتوای آن شامل میثاقی است که خداوند در نسل یعقوب قرار می دهد:

و اسحاق، یعقوب را خوانده، او رابرکت داد و او را امر فرموده، گفت: «زنی از دختران کنعان مگیر. 2 برخاسته، به فدان ارام، به خانه پدر مادرت، بتوئیل، برو و از آنجازنی از دختران لابان، برادر مادرت، برای خودبگیر. 3 و خدای قادر مطلق تو را برکت دهد، و تورا بارور و کثیر سازد، تا از تو امتهای بسیار بوجودآیند. 4 و برکت ابراهیم را به تو دهد، به تو و به ذریت تو با تو، تا وارث زمین غربت خود شوی، که خدا آن را به ابراهیم بخشید.» (پیدایش فصل 28 آیات 1 تا 4)

توجه شود که این برکت ابراهیمی از برکت نخست زادگی بسیار مهم تر است. اما یعقوب جوان و حقه باز، در صدد یافتن برکت نخست زادگی بود تا اینکه در اواخر عمر ارزش برکت ابراهیمی را فهم کرده و دریافت کرد.

4) قرآن نیز اشاره فرموده که بشارت منتخب بودن یعقوب حتی از زمان ابراهیم داده شده بود و تورات نیز صریحا به قرار گرفتن "برکت ابراهیمی" در خاندان یعقوب تاکید کرده است:

وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ ﴿هود: ٧١﴾

و زن او ايستاده بود. خنديد. پس وى را به اسحاق و از پى اسحاق به يعقوب بشارت داديم.

نتیجه

یعقوب که از جوانی فردی حقه باز و اهل فریب دادن بود در طی زندگی طولانی خود متوجه این موضوع شد که الله را نمی توان فریب داد و مشیت الهی به هیچ عنوان قابل تغییر دادن نیست و این خداوند است که همیشه پیروز است. برای همین است که نام او از یعقوب به "یسرائل" تغییر کرد که معنای آن این است: باشد که الله پیروز است! بنابراین اگر چه اسحاق پیر یا عیسو جوان فریب بخورند یا دعای اشتباهی را به زبان بیاورند، اما خواست الهی بر همه احوال مسلط است و اراده و خواست الله اجرا خواهد شد، نه اشتباه لپی در دعای برکت دادن! 

بوسیله ی
احسنت به این دقت نظر
چقدر زیبا...
...