و اگر در آنچه بر تو نازل كرده‌ايم ترديد دارى، از آنها كه كتابهای پيش از تو را مى‌خوانند سؤال كن... ﴿سوره يونس: آیۀ ٩٤﴾
+4 امتیاز

سه مردی که به سوی قوم لوط باید می رفتند در مسیر با ابراهیم ملاقات کردند، ابراهیم برایشان غذا تهیه کرد: در پیدایش باب 18 آیات 6 و 7 و 8 می خوانیم که آنها از آن خوردند
6 پس ابراهيم به خيمه، نزد ساره شتافت و گفت: سه كيل از آرد  مي  ده بزودي حاضر كن و آن را خمير كرده، گرده ها بساز.
7 و ابراهيم به سوي رمه شتافت و گوسالة ناز  ك خوب گرفتة ، به غلام خود داد تا بزودي آن را طبخ نمايد.
8 پس كره و شير و گوساله اي را كه ساخته بود، گرفته، پيش روي ايشان گذاشت، و خود در مقابل ايشان زير درخت ايستاد تا خوردند.

در حالی که در قرآن در سوره ذاریات آیات 26 تا 28 به صراحت اشاره می کند که آنها از غذا نخوردند و ابراهیم از این عمل آنها ترسید

فَرَاغَ إِلَىٰ أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ [٥١:٢٦]

پس خزید بسوی خاندان خویش و بیاورد گوساله فربه‌

فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ [٥١:٢٧]

پس نزدیکش ساخت بدانان و گفت چرا نخورید

فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ [٥١:٢٨]

پس به دل برداشت از ایشان هراسی گفتند نترس و مژده دادندش به پسری دانشمند

با توجه به عدم تحریف کتب آسمانی این تناقض را چگونه حل می کنید ؟

در میان متنی (چند کتاب) بوسیله ی
برچسب گذاری دوباره بوسیله ی

2 پاسخ

+3 امتیاز
قصص موجود در تورات و قرآن مکمل یعنی تکمیل کننده همدیگر هستند فقط کافیست که قبل و بعد آیات را با هم مقایسه نمایید. فلذا با انطباق رخدادها در تورات و قرآن متوجه می شویم که:

مهمانان غذا را در ابتدا نخوردند و ابراهیم از این کار احساس ترس کرد که مهمانان او را از ترس رهانیدند (قرآن)

بعد مهمانان غذا را خوردند و پس از صرف غذا در مورد زن ابراهیم و بشارت اسحاق صحبت کردند (هر دو کتاب: تورات و قرآن)

پس دو قصۀ موجود در قرآن و تورات مکمل همدیگرند و تحت هیچ شرایطی رخدادها ناقض همدیگر نمی باشند.
بوسیله ی
+3 امتیاز
سلام.

در آیه ی قرآن ابراهیم تنها سوال میکند که آیا شما غذا نمی خورید؟ و گفته نشده که آنها غذا نخوردند. در لسان عرب ( لِمَ ) به معنای چرا هست و ( اّ ) به معنای آیا هست... ترجمه ای که از ایه اوردید به چرا معنا شده و غلط هست دوست گرامی.

 

فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ (51 | الذاريات - 27)
و نزدیک آنها گذارد، گفت: «آیا شما غذا نمی‌خورید؟!»
بوسیله ی
فَلَمَّا رَأَىٰ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً ۚ قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ [١١:٧٠]
و چون ديد كه بدان دست نمى‌يازند، آنان را ناخوش داشت و در دل از آنها بيمناك شد. گفتند: مترس، ما بر قوم لوط فرستاده شده‌ايم.
همانطور که در سوره هود آیه 70 دیده میشود باز هم تاییدی بر این ادعاست که در ابتدا به گوساله دست نزدند
پاسخ من صرفاً برای ترجمه بود...اما باید دقت کنید که اگر خداوند چیزی را در قران بیان نمی کند دلیل بر اتفاق نیوفتادنش نیست.... درست است که اشاره به این می کند که در ان لحظه چیزی نخوردند اما مطابق ایات تورات اثبات می شود که انها خوردند اگر مطالب تورات و قران را با هم بخوانید متوجه می شوید که انها در ابتدا چیزی نخوردند ولی بعداً خوردند... یعنی باید این ایات را به هم امیخت نه اینکه انها را در یک زمان نگاه کرد و یک نتیجه گرفت... نگاه شما به این صورت هست که در زمانی که شب هست چرا روز می باشد؟ مگر ممکن است؟ خیر بلکه شب بعد از روز می اید.
یا در همین ایات قران اگر دقت کنید گاهی سخن از خوردن و سوال کردن هم نیست بلکه مستقیم بشارت دادن بعد از سلام کردن است:
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ [١٥:٥٢]
هنگامى كه بر او وارد شدند و سلام گفتند. [ابراهيم‌] گفت: «ما از شما بيمناكيم.»  

قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ [١٥:٥٣]
گفتند: «مترس، كه ما تو را به پسرى دانا مژده مى‌دهيم.»

اگر شما دو آیه ی بالا را بخوانید آیا نتیجه میگیرید که ابراهیم اصلاً سوالی در مورد اینکه آیا غذا نمی خورید نکرده است؟ آیا بره ی بریانی نزد آنان نیاورد؟ خیر اینطور نیست... بلکه نگاه دو ایه ی بالا صرفاً سلام و بشارت فرزند هست  ممکن است انها صبح امده باشند و غروب بشارت فرزند را به ابراهیم داده باشند و قران فقط از این دو منظر در این قسمت ایه به ان نگاه میکند.
ولی در ایات دیگرش میگوید انها سلام کردند و ابراهیم غذا اورد و بعد ترسید و بعد بشارت دادند یعنی از نظر زمانی مساله را باز تر میکند:

إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ [٥١:٢٥]
چون بر او درآمدند؛ پس سلام گفتند. گفت: «سلام، مردمى ناشناسيد.»

فَرَاغَ إِلَىٰ أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ [٥١:٢٦]
پس آهسته به سوى زنش رفت و گوساله‌اى فربه [و بريان‌] آورد

فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ [٥١:٢٧]
آن را به نزديكشان برد [و] گفت: «مگر نمى‌خوريد؟»

فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ [٥١:٢٨]
و [در دلش‌] از آنان احساس ترسى كرد. گفتند: «مترس.» و او را به پسرى دانا مژده دادند.  

پس اگر قران مساله را در مورد زمان بیشتر باز نمی کند دلیل بر اتفاق نیوفتادن این مسائل نیست.
امیدوارم پاسخ سوال خود را گرفته باشید.
موفق باشید.
...