ریشه "دکر" (דכר) و مشتقات آن در لسان وحی به عملکرد "ضبط کردن" دلالت دارند و کاملا منفک و مجزا از ریشه ذکر است. بعنوان مثال در آیه ای از صحیفه عزرا می فرماید:
די יבקר בספר דכרניא די אבהתך ותהשכח בספר דכרניא ותנדע די קריתא דך קריא מרדא ומהנזקת מלכין ומדנן ואשתדור עבדין בגוה מן יומת עלמא על דנה קריתא דך החרבת (صحیفه عزرا فصل 4 آیه 15)
تا در کتاب تواریخ پدرانت تفتیش کرده شود و از کتاب تواریخ دریافت نموده، بفهمی که این شهر، شهرفتنه انگیز است و ضرررساننده به پادشاهان وکشورها و در ایام قدیم در میانش فتنه میانگیختند. و از همین سبب این شهر خراب شد
در آیه فوق، دکرن ( דכרנ) به وجه تسمیه ضبط کردن چیزی در سِفِر (کتاب) دلالت دارد و از این نظر آنرا به تاریخ نگاری برگردان کرده اند. به نمونه ای دیگر از کارکرد این مشتق توجه فرمایید:
והשתכח באחמתא בבירתא די במדי מדינתה מגלה חדה וכן כתיב בגוה דכרונה (صحیفه عزرا فصل 6 آیه 2)
و در قصر احمتا که در ولایت مادیان است، طوماری یافت شد و تذکرهای درآن بدین مضمون مکتوب بود
در آیه فوق، دکرونه (דכרונה) به نوشته ای که یادآور یک رخداد است دلالت دارد و از اینرو در فارسی آنرا به "تذکره" برگردان کرده اند.
کارکرد این ریشه و مشتقات آن در قرآن نیز بر همین اساس است:
وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُكُم بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ ﴿يوسف: ٤٥﴾
و آن كس از آن دو [زندانى] كه نجات يافته و پس از چندى [يوسف را] به خاطر آورده بود گفت: «مرا به [زندان] بفرستيد تا شما را از تعبير آن خبر دهم.»
نتیجه
کارکردهای منفک و مجزای ریشه "دکر" و مشتقات آن در لسان وحی نشان می دهد که این ریشه به عملکرد "ضبط کردن چیزی بجهت یادآوری و به خاطر سپردن" دلالت دارد. بر اساس آیات فوق، مشخص شد که منظور از "مدکر" در آیات قرآن نیز کسی است که رخدادی را بخاطر سپرده یا یادآوری می کند. دقت شود که ریشه ذکر نیز ریشه ای مجزا از دکر است و آیات مجزای خود را دارد.