بررسی آیات تورات و انجیل و قرآن نشان می دهد که دلایلی که طرح کرده اید همگی مردود هستند:
1) در آیات تورات و انجیل دقیقا مانند لسان قرآن، تکرار و ذکر مکرر دستورات و قصص وجود دارد. بعنوان یک نمونه در خصوص دستور فصح در کتاب تورات توجه شود که این دستور در یک فصل بیان نشده بلکه مکررا در فصول و صحف مختلف تورات بدان اشاره شده است:
آیات در خصوص فصح در صحف مختلف تورات
صحیفه خروج فصل 12 / فصل 34 /
صحیفه لاویان فصل 23
صحیفه اعداد فصل 28
صحیفه تثنیه فصل 16
و می دانیم که کتابت تورات توسط خود موسی صورت پذیرفته است:
و خداوند به موسی گفت: «این سخنان را تو بنویس، زیرا که به حسب این سخنان، عهد با تو و با اسرائیل بستهام (تورات صحیفه خروج فصل 34 آیه 27)
صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَىٰ ﴿الأعلى: ١٩﴾
بنابراین، طرح این مساله که تکرار آیات در کلام وحی نشان از شفاهی بودن آن دارد صرفا ادعایی از روی بی اطلاعی و جهل نسبت به آیات کتاب های الهی است. چرا که همه کتب مکررا دستورات را تکرار کرده اند.
2) همه انبیاء مکلف به خواندن آیات بر مردم بوده اند. در تورات نیز می بینیم که موسی پس از دریافت دستورات خداوند آنها را بر بنی اسرائیل تلاوت کرده و انتقال می دهد:
و موسی تمامی جماعت بنیاسرائیل را خطاب کرده، گفت: «این است امری که خداوند فرموده، و گفته است..... (تورات صحیفه خروج فصل 35 آیه 4)
و اینکه مشخص شد که موسی علاوه بر تلاوت پیام بر مردم، کلام خداوند را مکتوب نیز کرده است. بنابراین، این ادعا که تلاوت پیام توسط انبیاء به منزله صرفنظر کردن ایشان از کتابت و نوشتن آیات در صحیفه ای بوده نیز ادعایی پوشالی و خالی از ادله مبتنی بر آیات است.
نتیجه
آیات وحی، محور و مبنای عهد خداوند با انسان است. اگر آیات مکتوب نشده و بصورت مکتوب باقی نمانند، دیگر عهدی نیز باقی نمی ماند و کسی از مفاد آن عهد نیز باخبر نمی شود. حسب آیات نشان داده شد که مدعیان انتقال شفاهی یا سینه به سینه بودن وحی، در بی اطلاعی زیادی نسبت به آیات بسر می برند. و البته اینکه معمولا با طرح این مسائل "برنامه و نقشه هایی" دارند.