در تورات مقدس هیچگونه آیه ای در محدودیت تعداد همسرانی که یک مرد می تواند با آنها نکاح کند، وجود ندارد. تنها محدودیت در مورد پادشاهان بنی اسرائیل است که نباید در امر نکاح با زنان افراط نمایند:
چون به زمینی که یهوه، خدایت، به تومی دهد، داخل شوی و در آن تصرف نموده، ساکن شوی و بگویی مثل جمیع امتهایی که به اطراف من اند پادشاهی بر خود نصب نمایم، البته پادشاهی را که یهوه خدایت برگزیند برخود نصب نما. یکی از برادرانت را بر خود پادشاه بساز، و مرد بیگانهای را که از برادرانت نباشد، نمی توانی بر خود مسلط نمایی. لکن او برای خود اسبهای بسیار نگیرد، و قوم را به مصر پس نفرستد، تا اسبهای بسیار برای خود بگیرد، چونکه یهوه به شما گفته است بار دیگر به آن راه برنگردید. و برای خود زنان بسیار نگیرد، مبادا دلش منحرف شود، و نقره و طلا برای خودبسیار زیاده نیندوزد. و چون بر تخت مملکت خود بنشیند، نسخه این شریعت را از آنچه از آن، نزد لاویان کهنه است برای خود در طوماری بنویسد... (آیات 14 الی 18 صحیفه تثنیه از تورات مقدس)
در انجیل نیز طلاق دادن همسر (مگر به علت ارتکاب فاحشه مبینه) حرام گردیده است اما در مورد تعدد همسران خط قرمز یا حکمی مقرر نشده است:
آنگاه فریسیان پیش آمده، از روی امتحان ازاو سوال نمودند که «آیا مرد را طلاق دادن زن خویش جایز است.» در جواب ایشان گفت: «موسی شما را چه فرموده است؟» گفتند: «موسی اجازت داد که طلاق نامه بنویسند و رهاکنند.» عیسی در جواب ایشان گفت: «بهسبب سنگدلی شما این حکم را برای شما نوشت. لیکن از ابتدای خلقت، یهوه ایشان را مرد و زن آفرید. از آن جهت باید مرد پدر و مادر خود را ترک کرده، با زن خویش بپیوندد، و این دو یک تن خواهند بود چنانکه از آن پس دو نیستند بلکه یک جسد. پس آنچه یهوه پیوست، انسان آن را جدا نکند.» و در خانه باز شاگردانش از این مقدمه ازوی سوال نمودند. بدیشان گفت: «هرکه زن خود را طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، برحق وی زنا کرده باشد. و اگر زن از شوهر خود جداشود و منکوحه دیگری گردد، مرتکب زنا شود.» (انجیل صحیفه مرقس فصل 10 آیات 2 الی 12)
در قرآن:
آیات 1 الی 6 سوره نساء فرموده اند:
1) اموال دختران و پسران یتیم را بواسطۀ ترس از الله محافظت کنید.
2) اگر ترسیدید که عدالت را در پرورش و مدیریت دختران و پسران یتیم اجرا نکنید، پس با دو زن، سه زن یا چهار زن نکاح کنید (تا با کمک این زنان، ایتام را مدیریت کنید). قرآن تاکید کرده که اجور این زنانی را که قرار است در پرورش ایتام شما را یاری کنند، فراموش نکنید.
3) اگر عدالت ایجاب می کند، تنها به یک زن اکتفا کنید یا به خدمتکاران تان بسنده کنید (تا با کمک ایشان دختران و پسران یتیم را پرورش و مدیریت کنید)
4) دختران و پسران یتیم را بیازمایید وقتی که به بلوغ رسیدند و ظرفیت نکاح را یافتند، اموالشان را به ایشان بدهید. (دقت کنید نفرموده با ایشان ازدواج کنید، بلکه فرموده وقتی به بلوغ نکاح رسیدند، اموالشان را به ایشان پس بدهید تا خودشان برای نکاح با هر فردی که می پسندند، تصمیم بگیرند).
نتیجه:
پیام آیات 1 الی 6 سوره نساء رسیدگی به وضع دختران و پسران یتیم و بازپرداخت اموال ایشان بهنگام بلوغ و همچنین استعانت گرفتن از یاری یک یا چند زن برای رسیدگی و پرورش دختران و پسران یتیم است.
بدیهی است که تا دختران و پسران یتیم اموالشان را پس نگیرند، نمی توانند ازدواج کنند! چه با صاحب مال که متولی ایشان است چه با فردی دیگر. این در حالی است که برخی دقیقا این آیه را برعکس تعبیر کرده اند و ادعا کرده اند که می توان با دختران یتیمی که تحت سرپرستی هستند، ازدواج کرد و اموال ایشان را بالا کشید!! در حالیکه با مطالعه آیات 1 الی 6 سوره نساء دقیقا عکس این مطلب نمایان می شود.
پس پیام آیات ابتدایی سوره نساء پرورش و مدیریت و رعایت عدالت نسبت به دختران و پسران یتیم است و هیچ ارتباطی به تعداد زنانی که یک مرد می توان با ایشان نکاح کند، ندارد. کافی است از خود سوال کنیم که چرا الله بحث نگهداری و پرورش ایتام را به نکاح با زن گره زده است و چرا فرموده که تا اموال ایتام را به خودشان پس ندهید نمی توانید با ایشان ازدواج کنید!
جالب اینجاست که همان افرادی که با تحریف و تضییع آیات قرآن به "صیغه یک ساعته" مجوز می دهند تا زنا و روسپیگری را جواز شرعی دهند، مدعی هستند که قرآن تعداد همسرانی یک مرد را محدود کرده است!! در حالیکه هیچ آیه ای چنین خط قرمزی را مقرر نفرموده و پیام آیات 1 تا 6 سوره نساء هم اساسا چیز دیگری است و همان افراد نمی خواهند این پیام آشکار شود!