مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿النساء: ٨٠﴾
هرکس از رسول اطاعت کند، در حقیقت از الله اطاعت کرده است، و اگر سرپیچید، تو را بر او نگهبان نکرده ایم. (نساء، ۸۰)
وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ ﴿الأنعام: ١٠٧﴾
اگر خداوند اراده می کرد، مشرکی نبود، و ما تو را بر کسی نگهبان نکرده ایم و تو بر آن ها وکالت نداری. (انعام، ۱۰۷)
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿يونس: ٩٩﴾
اگر خدا اراده می کرد مردم سراسر زمین ایمان می آوردند آیا تو می خواهی که به زور و اکراه مردم را مومن بسازی؟ (یونس، ۹۹)
رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا ﴿الإسراء: ٥٤﴾
پروردگارتان بر احوال شما آگاه است اگر بخواهد شما را عذاب یا شما را رحمت کند. و ما تو را به وکالت آنها نفرساده ایم. (اسراء، ۵۴)
إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ ﴿الزمر: ٤١﴾
ما از طریق تو این کتاب را به حق برای مردم فرستاده ایم. اگر کسی هدایت شد خود را رهانده و اگر گمراه ماند ضلالت به او بر می گردد و تو بر کسی وکیل نیستی. (زمر، ۴۱)
وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ ﴿الشورى: ٦﴾
و کسانی که جز خدا را به اولیایی خود گرفته اند الله بر آنها محافظ است و تو وکیل آن ها نیستی. (شوری، ۶)
این آیات با همین زبان نه چندان نرم، پیامبر را از دخالت در امور دیگران و در کار خداوند نهی کرده است. چنان که آیه ی ۸۰ سوره ی مبارکه ی نساء که در نمونه آیات بالا ذکر شد، عتابی است تا رسول الله اطاعت از آیات الهی را به حساب اطاعت از خود نگذارد. این ها نشانه ی اقتدار و تسلط و علم و آگاهی و علامت استحکام مهاری است که در باب تمامی امور عالم به دست خداوند است.
آنان که قرآن را نه برای کسب ثواب در ایامی معین، بل برای تربیت خویش و اجابت فرمان الهی برای حضور فداکارانه در پهنه ی پرورش آدمی می خوانند، نیک دریافته اند که خداوند، اگر بر مبنای شناسایی ذات لایزال او در قرآن کریم قضاوت کنیم، هرگز پیامبر خود را مجاز نمی داشت تا بر قول کتاب های مشکوک و مملو از اسراییلیات، در موضوع مغازی و سیره و غیره، به قصد کسب غنائم و مسلمان کردن اجباری مردم ، دست به غارت و کشتار بزند. چنانکه آیه زیر مهر ابطالی بر جنگهای صدر اسلام میزند.
لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی لاانفصام لها و الله سمیع علیم ( بقره، ۲۵۶)
اجباری در دین نیست راه و گمراهی بیان شده است آن کس که از سرکشی دست کشید و به خداوند گرایید، تکیه گاهی مطمئن و استوار گزیده است که هیچ خللی ندارد و خداوند شنوای داناست ( بقره، ۲۵۶)